تهیه گزارش:فاطمه تابع بردبار
این جلسه در تاریخ 15 فوریه 2014 با حضور تمامی اعضا برگزار گردید.
حاضرین : مهدی سرحدی – مرجان تابع بردبار – حسین حقیقی – فاطمه تابع بردبار
در اغاز جناب مهدی سرحدی ضمن عرض خوش امدگویی واعلام برنامه از خانم فاطمه تابع خواستند تا گزارش نقض حقوق بشر در ماه گذشته را بیان نمایند.بعد از گزارش و بیان خانم تابع جناب حقیقی گزارش خود را بیان نمودند که به شرح ذیل می باشد.
مقایسه ماده26 اعلامیه جهانی حقوق بشر با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران
ماده ۲۶ اعلامیه حقوق بشر
آموزش و پرورش حق همگان است. آموزش و پرورش میبایست، دست کم در دروه های ابتدایی و پایه، رایگان در اختیار همگان قرار گیرد. آموزش ابتدایی می بایست اجباری باشد. آموزش فنی و حرفه ای نیز می بایست قابل دسترس برای عموم مردم بوده و دستیابی به آموزش عالی به شکلی برابر برای تمامی افراد و بر اساس شایستگی های فردی صورت پذیرد.
اصل سی ام قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران
دولت موظف است وسایل آموزش و پروش رایگان رابرای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد و وسایلتحصیلات عالی را تا سرحد خودکفایی کشور به طور رایگانگسترش دهد.
در ایران بر اساس امار های رسمی نزدیک به سه میلیون کودک محروم از تحصیل وجود دارد و سالانه بیش از 200 هزار کودک مجبور به ترک تحصیل می شوند و این در حالی است که در ماده 28 پیمان نامه حقوق کودک و همچنین ماده 26 اعلامیه جهانی حقوق بشر امده است که کشورهای عضو باید حق کودک را برای برخورداری از اموزش به رسمیت بشناسند.
حق تحصیل ،حق ابتدایی و اصلی برای رشد کودک و تبدیل شدن ان به شهروند مستقل می باشد.اما متاسفانه در ایران به دلیل سیاست های خصوصی سازی و تعدیل اقتصادی بجای انکه از حوزه تولید شروع شود از حوزه خدمات شروع شده و همین امر باعث شکاف اجتماعی شده است.در حال حاضر خدمات دولتی از نظر مردم بسیار بی کیفیت هستند و تقابل میان مدارس دولتی و غیر انتفاعی باعث بروز نابرابری در جامعه شده است.
به باور بسیاری از جامعه شناسان یکی از عواملی که باعث ترک تحصیل کودکان می شود عوامل اقتصادی و عدم تامین هزینه های تحصیل کودکان از سوی خانواده های انهاست اما متاسفانه در ایران نبود راه برگشت برای کودکانی که ترک تحصیل کرده اند مانع بزرگی وجود دارد و ان هم رفتن انها به مدارس شبانه است چرا که بخشی از مدرسه رفتن برای انها جستجوی کودکی است و این چیزی است که در مدارس شبانه وجود ندارد و به همین دلیل امکان بازگشت به مدرسه هم عملا پس از ترک تحصیل از کودکان سلب می شود.
حق تحصیل فقط تحصیل و با سواد شدن نیست ، خلایی که بعد از ترک تحصیل بوجود می اید مساله بسیار مهمتری است.
در ادامه خانم مرجان تابع بردبار سخنان خود را اغاز کردند
کودکان کار در ایران :
کودکان کار به کودکان کارگری گفته میشود که به صورت مداوم و پایدار به خدمت گرفته میشوند.
کودکان خیابانی اصطلاحی است که اغلب هم برای توصیف «کودکان کار» و هم کودکان بیخانمانی که در خیابان زندگی میکنند و میخوابند و اغلب هیچ تماسی با خانوادهشان ندارند، اطلاق می شود. گروه دوم در معرض بیشترین خطرات هستند. به قتل رسیدن، کودک آزاریهای مکرر و برخوردهای بیرحمانه غیرانسانی با این کودکان که سنشان بین ۵ تا ۱۸ سال است، امری رایج است. آنان گاهی برای زنده ماندن به دزدی و فحشاء دست میزنند. این کودکان آسیبپذیری زیادی درمقابل بیماریهای مقاربتی مانند ایدز دارند.
کار کودکان بسیار معمول است و میتواند شامل کار در کارخانه، معدن، روسپیگری، کشاورزی، کمک در کسب و کار والدین، داشتن کسب و کار شخصی (مانند فروش غذا) یا کارهای نامتعارف باشد. ناپذیرفتنیترین شکلهای کار کودکان استفاده نظامی از کودکان است.
در ایران تعداد کودکان کار به دلایل گوناگون رو به افزایش است اما آمار دقیقی در مورد کودکان کار وجود ندارد. بیش از ۲۰هزار نفر کودک کار در تهران تایید شده است. درآمار تخمینی سازمان جهانی کار در سال ۱۹۹۵بیش از ۷۱/۴درصد کودکان بین ۱۰تا ۱۴ سال در ایران از لحاظ اقتصادی فعال هستند.
کودکان کار در شرایط بسیار نامطلوب از نظر تغذیه، بهداشت و انجام کارهای خطرناک و حاد به سر می برند. این کودکان می توانند به راحتی بازیچه دست بزهکاران حرفه ای اعم از سارقین یا باندهای توزیع مواد مخدر، عوامل ایجاد خانه های فسادو… قرار گیرند .
با بکار گیری کودکان آسیبهای اجتماعی مانند اعتیاد، بزهکاری، استثمار، تبعیض، فقرو… افزایش می یابد و در نتیجه هر ساله درصدی از کودکان به دلایل مختلف ترک تحصیل میکنند و به کارهایی مانند واکسزنی، پاک کردن شیشه ماشین، فال فروشی، باد کنک فروشی، آدامس فروشی، جمع آوری نان خشک و وسایل فلزی در زبالهها و دعا فروشی در سر چهارراهها، بازارها و یا مکانهای شلوغ و پرترافیک میپردازند و ساعتهایی طولانی در معرض آلودگیهای اجتماعی قرار میگیرند.
کار کودک در ابتدا واژهای بود که در معنای استخدام کودکان در کارخانهها به کار میرفت، اما این واژه اکنون به طور کلی به کارهایی که کودکان انجام میدهند به ویژه کارهایی که از تحصیل آنها جلوگیری میکند یا برای سلامتی آنها مضر است، اطلاق میشود. از آنجا که این کودکان نمیتوانند مانند بزرگسالان از حقوق خود دفاع کنند و کسی نیز از آنان حمایت نمیکند، بیشتر موارد بهرهکشی و اذیت و آزار والدین و کارفرمایان قرار میگیرند.
اما به طورکلی کارکردن ممکن است تأثیرات درازمدت جسمی و روانی بر کودکان بگذارد و میتواند باعث ضایعات جبرانناپذیری در کودک شود که منجر به ناتوانی دایمی شود.
کار کودک سوای اینکه برای رشد کامل شناختی و اجتماعی کودک زیان آور است، گاهی باعث بد رفتاریهای جسمی و روانی با او نیز میشود. درآمد کم، مسؤولیت زیاد و محروم شدن از تحصیل همه در پایین آوردن منزلت و عزت نفس کودکان کار سهم دارد.
روز جهانی «مبارزه علیه کار کودک» فرصتی است که به وضعیت اسفناک کودکان در ایران بیاندیشیم. کار کودکان را باید تهدید جدی برای رشد و شکوفای دنیای آینده آنها دانست. به امید روزی که شاهد محو حضور کودکان کار در خیابانها وکورههای آجرپزی حاشیه شهرها و نیز بهبود وضعیت سلامتی، تحصیلی و معیشتی آنها باشیم.
در پایان جلسه برای برگزاری جلسه عمومی و میز اعتراضی بحث و تبادل نظر شد.
آخرین دیدگاهها