چرا احزاب ایران، سبز نمی شوند؟

برخی فعالان حزبی معتقدند که آنها نقشی در مسایل زیست محیطی از جمله پیشگیری از بحران های طبیعی ندارند، در حالیکه این مسایل زندگی مردم را به صورت مستقیم تحت تاثیر قرار داده است.

چرا احزاب ایران، سبز  نمی شوند؟

به گزارش ایسنا، مسایل محیط زیستی از جمله تغییرات آب و هوایی، گرمای زمین، کاهش بارندگی، خشک شدن تالاب ها و دریاچه ها و طوفان های ریزگرد موجب توجه بیشتر به این حوزه شده است.

تلفات سیل اخیر در نقاط مختلف کشور به عددی نزدیک به 100 نفر رسیده است و در این شرایط این پرسش مطرح است که آیا فعالان سیاسی و احزاب نقشی در حد مسئولیت خود در پیشگیری از این بحران‌ها دارند؟ یا فقط مسئولیتشان در حد ابراز تاسف و صدور پیام تسلیت است؟

شاید احزاب بگویند ما مسئولیت اجرایی نداریم، اما با توجه به تاثیر مستقیم مسائل زیست محیطی در زندگی مردم از جمله وقوع چندین باره سیل در سال‌های اخیر، این پرسش وجود دارد که چقدر احزاب دغدغه حفظ محیط زیست و مقابله با بلایای طبیعی برای حفظ جان انسان‌ها را داشته‌اند؟ آیا تاکنون مطالبه‌ای در این زمینه از دولت‌ها و سازمان‌های مسئول داشته‌اند یا فعالیت آنها به ارائه برنامه‌های رویایی در زمان انتخابات برمی‌گردد و بعد انتخابات اگر شکست خوردند به گوشه‌ای رفته و فقط پیام و بیانیه صادر می‌کنند و اگر پیروز شوند، سرمست از پیروزی شده و وعده‌های خود را هم فراموش می کنند؟

غلامرضا ظریفیان فعال سیاسی اصلاح طلب در این زمینه به ایسنا گفت که «موضوع فعالیت احزاب بیشتر حکمرانی خوب است، اما در همین موضوع حکمرانی خوب، مساله توسعه پایدار و حفظ محیط زیست هم وجود دارد.  با این حال این موضوع محیط زیست بیشتر توسط نهادهای مدنی تخصصی دنبال می شود چون می توانند تخصصی تر و متمرکزتر در این حوزه کار کنند. البته وقتی جامعه مدنی  ضعیف باشد، نظارت بر دولت‌ها و مطالبه از آنها چه از سوی نهادهای مردم نهاد تخصصی و چه احزاب سیاسی ضعیف خواهد بود.»

وی ادامه می دهد:« احزاب یا در قدرت هستند یا در کنار قدرت که در این صورت دولت در سایه را تشکیل می دهند. در دنیا مرسوم است که احزاب وقتی در قدرت هستند، برنامه‌های خود را اجرایی می‌کنند و وقتی در سایه هستند  باید برنامه‌های آینده خود را تدوین کنند. در  کشور ما مساله محیط زیست به یک مساله مهم تبدیل شده است و این مساله هم باید از مسائل مورد توجه احزاب باشد، ولی نکته اینجاست که چون نظام انتخاباتی ما حزبی نیست، احزاب هم نقشی در انتخابات ندارند که بخواهند بعدا برنامه‌های خود را اجرایی کنند.»

از سویی حمیدرضا ترقی فعال سیاسی اصولگرا نمی‌پذیرد که احزاب در این زمینه کم کاری کرده‌اند. او معتقد است که «احزاب، سیاسی هستند و مسئولیت کارهای اجتماعی و اجرایی با سایر نهادهاست و احزاب باید  پیگیر حل مشکلات مردم از سوی نهادهای دولتی باشند.»

ترقی ادامه می دهد:« مسئولیت پیشگیری از بحران‌ها با دولت هاست و از آنها باید مطالبه‌گری کرد و اینکه از احزاب در این زمینه پاسخ بخواهیم، آدرس غلط دادن است. احزاب در حد خود مطالبه گری داشته‌اند، ولی وقتی دستگاهی نمی‌تواند وظیفه خود را اجرا کند، نباید از احزاب دنبال پاسخ بود.»

این فعال سیاسی در پاسخ به این پرسش که موضوع محیط زیست چقدر در برنامه‌های احزاب وجود دارد؟ گفت:« هر حزبی در حد خودش در این زمینه فعال است، اما مسئولیت اصلی با سازمان‌های مردم نهادی است که در زمینه محیط زیست فعالیت می کنند. در سال‌های اخیر تعداد زیادی از این سازمان‌ها ایجاد شده و از سازمان محیط زیست هم پول گرفته اند، ولی خروجی عملکرد انها مشخص نیست. در حالیکه نه وظیفه ای برای احزاب در این زمینه مشخص شده و نه پولی بابت آن به احزاب داده‌اند.»

واقعیت این است که مسائل زیست محیطی دارای ابعاد اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و حتی امنیتی است و احزاب هم که یکی از کارویژه آنها کسب قدرت است، دیگر نمی توانند به مساله محیط زیست بی توجه بوده و برنامه و مطالبه جدی در این زمینه نداشته باشند.

این واقعیت قابل انکار نیست که در حال حاضر در شرایط وقوع بحران هایی مثل سیل اخیر، احزاب در یک گوشه بوده و اگر خیلی فعال باشند، نهایتا یک پیام تسلیت صادر کرده و بدون آنکه راهکار تخصصی داشته باشند، تاکید می کنند که باید مانع تکرار چنین وقایعی شد. وقتی این احزاب در چنین شرایطی در کنار مردم نیستند، روشن است که مردم هم تمایلی به آنها نخواهند داشت.

این در حالی است که در کنار سازمان های مردم نهاد، احزاب هم می توانند در زمینه محیط زیست فعال شوند. در حالیکه سال هاست احزاب سبز با اهداف محیط زیستی(به عنوان یکی از اهداف خود) در اروپا فعال هستند، احزاب کشورمان هم می توانند شاخه، کارگروه یا کمیته‌ای  داشته باشند و در کنار تدوین برنامه معمول خود برای مدیریت کشور، برنامه‌ای هم برای حفاظت از محیط زیست داشته باشند تا فعالیت در زمینه محیط زیست محدود به نهادهای مردم نهاد نشود و پتانسیل کارشناسی گسترده تری در اختیار دستگاه های اجرایی که شاید فرصت کافی برای مطالعه ندارند، قرار بگیرد.

 اگر قانون احزاب در این زمینه محدودیتی برای احزاب ایجاد می کند، آنها باید مطالبه اصلاح قانون احزاب برای گسترش فعالیت خود داشته باشند.

 به هر حال  مساله مردم، باید مساله احزاب هم باشد تا آنها بتوانند جایگاه خود را در نظام سیاسی کشور به دست آورند، نه اینکه در فضای مجازی بر سر هجمه یا حمایت از مسئولانی که با کت و شلوار به میان گل و لای ناشی از وقوع سیل رفتند، چالش ایجاد کنند. یکی بگوید آن مسئولان فریب‌کارند و طرف مقابل آنها را مسئولانی دلسوز بداند که میز کار خود را رها کرده و به دل بحران رفته اند، همه می‌دانند این قبیل دعواها که در سیل اخیر شاهدش بودیم دردی از مردم آسیب دیده و داغدار دوا نمی کند، اما احزاب کشور که گویی بر ادامه سبیل غلط اصرار دارند به زعم خود این شرایط را فرصت خوبی می‌دانند تا ضربه ای به رقیب وارد سازند.