رابطه سدسازی و نارضایتی عمومی در خوزستان

ماهنامه خط صلح – اعتراضات مسالمت‌آمیز مردم خوزستان به سدسازی‌های بی‌رویه و بحران بی‌آبی از روز پنج شنبه ۲۴ تیر ۱۴۰۰ آغاز شد. این اعتراضات از سوی نیروهای انتظامی و امنیتی به خشونت کشیده شد.

دستکم ۱۰ جوان معترض کشته شدند و صدها تن بازداشت و زخمی شدند. برخی نیز به اعتراضات خوزستان دیدگاه امنیتی داشتند و می‌خواستند اعتراضات را به کشورهای خارجی ربط دهند تا خشونت دولتی را برای معترضان مشروع بدانند، در حالی که اعتراضات به صورت مسالمت‌آمیز و مدنی بودند. روز چهارشنبه ۳۰ تیر، شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران، گروه اتحاد بازنشستگان، اتحادیه آزاد کارگران، سندیکای کارگران شرکت واحد و جمعی از فعالین مدنی با اعلام بیانیه‌هایی از «روزهای خونین خوزستان» سخن گفتند و حمایت خود را از خوزستان اعلام کردند. علاوه بر این بیانیه‌ها، شمار زیادی از کاربران شبکه‌های اجتماعی، زندانیان سابق سیاسی، مادران جانباختگان آبان، خانواده‌های زندانیان، هنرمندان، روزنامه‌نگاران، فعالان سیاسی و گروه‌های دیگر، از اعتراضات مردم در خوزستان حمایت کرده و سرکوب مردم را محکوم کردند.

محمد خاتمی و محمود احمدی نژاد، دو رئیس جمهور پیشین به اعتراضات خوزستان واکنش نشان دادند و از برخورد نیروهای امنیتی با معترضان انتقاد کردند و اعتراضات را ناشی از سوء مدیریت دانستند. سد کرخه که در دوران اصلاحات و سازندگی ساخته شده است، سهمی مخرب بر کاهش آب و افزایش گردوغبار در خوزستان داشته است.

در شهرهای چون درود، تویسرکان، قهدریجان و ایذه مردم با تنش آبی دست و پنجه نرم می‌کنند. در طول سدسازی‌های دولت در خوزستان بسیاری از مردم شهر ایذه به خاطر ساخته شدن سد کارون ۳ مجبور به ترک روستاهای خود شدند و نزدیک به ده هزار نفر از روستانشینان تحت تاثیر آب‌گیری سد مجبور به ترک روستاهای خود شدند؛ وضعیت اقتصادی مردم این مناطق بدتر شد و ساکنان این مناطق برای کشاورزی با مشکل کم آبی و فقر روبه‌رو شدند.

پانزده سد روی دجله و فرات ساخته شده‌اند و همراه با سد آتاترک تمام آب دجله و فرات را می‌گیرند و این آب‌ها از سوی ایران، ترکیه، سوریه و ایران به روی تالاب هورالعظیم بسته می‌شوند و کم آبی مشکلات عظیمی را ایجاد کرده است. طبق آمارها هور بزرگ ۲۵ درصد آن خشک شده و باعث از بین رفتن دام‌های مردم جنوب خوزستان شده است.

نوری آل حمزه، روزنامه‌نگار و فعال سیاسی در گفت‌وگویی که با او داشتم می‌گوید: «در دوران رضا شاه و بعد انقلاب در دوره‌ی رفسنجانی در مناطق خوزستان شروع به سدسازی کردند. از طرف چهارمحال بختیاری به سمت اصفهان سد و تونل زدند و آب را از سمت اصفهان به طرف یزد بردند؛ بقیه آب به سمت زاینده‌رود، بهادران و به سمت کرمان و یزد می‌رود و از طرف دز آب را به سمت قم می‌برند. ۹۵ درصد آب را به شهرهای دیگر بردند؛ مردم خوزستان فقط از ۵ درصد آب استفاده می‌کنند که آن هم به باتلاق تبدیل شده و دیگر قابل مصرف نیست».

او در ادامه می‌گوید: «ساختن سد کرخه باعث شد هورالعظیم خشک شود و در کنار آن شرکت نفت هم در آنجا نفت استخراج کرد و آب بیشتر خشک شد و مردم برای آب آشامیدنی و کشاورزی با بحران روبه‌رو شدند. در آنجا فاجعه زیست محیطی به بار آمد و گونه‌های زیادی از پرندگان در آنجا تلف شدند. مردم قبلا در آنجا صیادی می‌کردند و یک گستره‌ی آبی عظیم بود؛ بعد از اینکه خشک شد بیشتر به گردوغبار تبدیل شد».

این روزنامه‌نگار در ادامه او می‌افزاید: «مردم به بی‌آبی و این فاجعه‌ی زیست محیطی معترض شدند و به صورت مسالمت‌آمیز اعتراض کردند. دام‌ها و ماهی‌های آنها تلف شدند. مردم با بیکاری و فقر روبه‌رو شدند اما حق اعتراض مسالمت‌آمیز را هم به آنها نمی‌دهند. دولت به سوء مدیریت در این مناطق بی‌توجه است و سیاست‌گذاری درستی نسبت به این مناطق نداشته است. مردم زیادی در این مناطق کوچ اجباری را تجربه کرده‌اند و دموگرافی آنجا را تغییر داده‌اند؛ بعد از اعتراضات جوانان زیادی بازداشت شده‌اند که جان آنها در خطر است».

دکتر منصور سهرابی، پژوهشگر بوم‌شناسی و محیط زیست نیز در گفت‌وگویی که با او داشتم می‌گوید: «توسعه‌ای که در حوضه رودخانه‌هایی که وارد خوزستان می‌شوند متوازن نیست، کشاورزی در این حوضه به شدت گسترش پیدا کرده است. برداشت از آب‌ها بیشتر شده است، جمعیت افزایش پیدا کرده و به تبع آن رد پای آب بیشتر شده است. توسعه نامتعادل و نامتوازن صنعت را نیز شاهد هستیم؛ صنایع آب‌بر در حوضە آبریز گسترش پیدا کرده در فلات مرکزی جایی که صنایع عمده فولاد و ذوب‌آهن و کاشی‌سازی وجود دارد، آب کافی برای این صنایع موجود نیست؛ لذا برای این صنایع آب را از سرشاخه‌های کارون و دز منتقل می‌کنند و همه‌ی این‌ها به‌علاوه توسعه‌ای که در خوزستان صورت گرفته می‌تواند نقش اصلی را در پدید آمدن بحران آب خوزستان داشته باشند».

سهرابی در ادامه می‌گوید: «کشاورزی در استان خوزستان بسیار نامتوازن است. بیش از یک میلیون هکتار زمین آبی در خوزستان داریم. در آنجا محصولاتی مثل نیشکر، برنج، چغندر قند و ذرت که میزان آب زیادی را مصرف می‌کنند، گسترش پیدا کرده است. در سال جاری ۱۲۰ هزار هکتار نیشکر و ٩٠ هزار هکتار برنج کشت شده است. هر کدام از این‌ها حدود سه و نیم میلیارد متر مکعب آب مصرف کرده‌اند. در خوزستان در سال جاری ۴۰۰ هزار هکتار گندم به صورت آبی کشت شده که بیش از دو میلیارد متر مکعب آب مصرف کرده است. علاوه بر این با اجرای طرح ۵۵۰ هزار هکتاری علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی که ۲۹۰ هکتارش‌ در سال ۱۳۹۲ اجرا شده و می‌خواستند مابقی آن را امسال و در سال آینده اجرا کنند، مشکلات خوزستان بیش از پیش می‌شود. برای استخراج نفت تالاب هورالعظیم رو خشک کردند؛ چرا که استخراج نفت در مناطق خشک آسان‌تر است و هزینه کمتری دارد. با خشک کردن هورالعظیم خسارت سنگینی به محیط زیست و ساکنین منطقه وارد شد. برای حل مشکل آب در خوزستان لازم است یک جراحی در حوضە آب‌ریز که شامل استان‌های بالادست مثل همدان، کرمانشاه، ایلام، لرستان، کهگیلویه‌وبویراحمد می‌شود، صورت بگیرد. در خود خوزستان نیز لازم است جراحی عمیق برای کشاورزی صورت بگیرد؛ باید انتقال آب متوقف شوند و آبی که در آنجا برای کشاورزی مصرف می‌شود، به نصف برسد؛ در غیر این صورت این مشکلات بسیار بیشتر خواهد شد».

«ما تشنه‌ایم»، «هور ما کجاست»، «کرخه و کارون جان ماست» شعارهایی بود که در خیابان‌های اهواز، خرمشهر، حمیدیه، ماهشهر، سوسنگرد، شوش، آبادان و شادگان شنیده می‌شد. میان شعارهای معترضان اما چند مطالبه‌ی همه‌ی معترضان یکسان است. مطالباتی که همه ریشه در تشنگی مردم خوزستان دارد. خوزستان همیشه حاصل خیز بوده است و مردم از راه کشاورزی امرار معاش کرده‌اند، اما به دلیل سیاست‌گذاری غلط دولت مردم به حاشیه کشیده شده‌اند.