زندگی با حداقل‌ها در کمپ

روزهای ابتدایی فرودین ماه روزهایی است که بسیاری از خانواده ها مشغول خوش گذرانی و بازدید از دوستان آشنایان هستند اما فروردین ماه سال 1398 برای بسیاری از خانواده روی دیگری داشت؛ روی تاریکی به نام سیل.

اردوگاه اسکان اضطراری در شهرستان الهایی

در این روزها بسیاری از خانواده ها از شمال تا جنوب ایران در گیر و دار سیل هستند و شاید حتی متوجه ورود به سال نو نشده‌اند.

سیل از استان‌های شمالی کشور آغاز شد و رفته رفته به سراغ جنوب آمد؛ به سراغ خوزستان. سدهای بزرگ خوزستان اما سیلاب خروشان جاری در رودها را که استان را نشانه رفته بود، کنترل کردند و اندک فرصتی به مدیران دادند تا بتوانند شرایط به شکلی کنترل کنند که در پایین دست سدهای خوزستان شاهد کمترین خسارات ممکن باشیم.

در سال هایی که خشکسالی بر خوزستان سایه افکنده بود و رودخانه ها و تالاب های خوزستان خشک شده بود، بسیاری از روستاهای خوزستان در حریم رودخانه ها شکل گرفتند و این مساله باعث شد تا با رها سازی آب از پشت سدها، بسیاری از این روستاها در خطر سیلاب قرار بگیرند و یا به زیر آب بروند. هرچند که روستاهایی نیز وجود داشت که به دلیل حجم بالای رهاسازی آب و نه به دلیل محل نامناسب ساکنان به زیر آب رفتند.

باتوجه به خطراتی که در بحث سیلاب برای ساکنین روستاهای در معرض سیل وجود داشت و همچنین اتفاقاتی که در دیگر استان های کشور رخ داد که منجر به فوت مردم در اثر سیلاب شد، ستاد مدیریت بحران استان تصمیم به تخلیه روستاهای در خطر آبگرفتگی و سیلاب پیش از وقوع حادثه گرفت. در این زمینه به منظور پیشگیری از تلفات انسانی تاکنون ۹۶ روستا در سراسر استان به صورت جزئی یا کلی تخلیه و ساکنان این روستاها در ۳۵ اردوگاه اسکان اضطراری اسکان داده است.

یکی از این ارودگاه‌های اسکان اضطراری مردم سیل زده خوزستان در شهر الهایی در 25 کیلومتری شهرستان اهواز توسط سازمان جمعیت هلال احمر برپا شده است و مردم در آن چادرها اسکان داده شده اند. در این ارودگاه خانواده های سیل زده و زنان و کودکان در چادرها زندگی می کنند و روزگار می گذرانند تا شاید سیل کوتاه بیاید و دست از سر زندگی و خانه هایشان بردارد و آن ها بتوانند به خانه های خود باز گردند؛ اگر خانه ای باشد برای زندگی…

در این اردوگاه بیشتر زنان و کودکان به چشم می‌خورند که در چادرها نشسته اند و شاید به روزی فکر می کنند که به خانه خود بازگردند. یکی از این زنان که کودکی در آغوش دارد با صدایی گرفته از مشکلات زندگی در چادر می گوید. “در چادر، روزها که آفتاب می آید هوا گرم است و بچه من در چادر به دلیل گرما گریه می کند. وقتی هم که شب می شود هوا سرد می شود و پتو برای خانواده ما در چادر کم است اما شکر که اینجا زندگی می کنیم و شب می خوابیم”.

در کمپ اضطراری شاید همه چیز برای زندگی فراهم نباشد اما در شرایط بحرانی برای خانواده هایی که خانه هایشان در آب است و جایی برای زندگی ندارند، یک سرپناه به حساب می آید سرپناهی که شاید مشکلاتی داشته باشد اما بهتر از هیچ است.

یکی از مشکلاتی که سیل زدگان در کمپ اسکان اضطراری در منطقه الهایی با آن موجه بودند، مسایل بهداشتی بود. در این کمپ سرویس بهداشتی و حمام شرایط مناسبی نداشت و شاید دلیل آن نیز اسکان جمعیتی بیش از ظرفیت در محل است. مردم برای شستن لباس های خود و کودکانشان جای مناسبی نداشتند و باید به سختی لباس های خود و فرزندانشان را می شستند.

توالت، دستشویی و حمام مناسب نیز یکی دیگر از خواسته های ساکنین کمپ های اسکان اضطراری بود. یکی از این سیل زدگان می گوید:”نگران وضعیت بهداشت خود و کودکانم هستم. شرایط اینجا به شکلی است که باید حمام کنیم اما وضعیت مناسب نیست و نمی توانیم به خوبی حمام برویم. اگر دیر به دیر حمام کنیم ممکن است بیمار شویم و این موضوع من را نگران کرده است. اینجا پزشکان هستند و به ما کمک می کنند ولی کاش شرایط حمام و دستشویی های بهتر می شد و تعداد توالت ها نیز بیشتر می شد”.

در این کمپ سازمان جمعیت هلال احمر نسبت به توزیع جیره غذایی و آب بطری در میان سیل زدگان اقدام کرده است و نیاز مردم را به چای نیز تامین می کند. روزانه برای مردم غذا می آورند و میان آن ها توزیع می کنند. برخی از مردم از میزان غذای توزیع شده گله دارند اما برخی از سیل زدگان از شرایط توزیع غذا راضی هستند و می گویند که اوضاع خوب است و خدا را شکر می کنند.

کودکان در کمپ وسیله ای برای بازی ندارند و بیشتر آن ها کلافه هستند و به مادر یا پدران خود غر می زنند که چرا در این محل زندگی می کنند. حوصله این کودکان سر می رود هرچند که گروه های فرهنگی در کمپ حضور پیدا می کنند و بچه های بزرگتر را سرگرم و با آن ها بازی می کنند. کودکان خردسال اما کلافه و هیچ وسیله ای برای تفریح و یا حتی عروسکی برای بازی ندارند. یکی از این کودکان می گوید:” عروسکم در خانه جا ماند. الان چیزی برای بازی ندارم و حوصلم سر رفته است. چه کار کنم. پسران فوتبال بازی می کنند اما من را بازی نمی دهند”.

در چند ساعتی که در کمپ حاضر بودم و با مردم سیل زده مستقر در آن جا صحبت کردم، کمبودهای زیادی به چشم آمد. کمبودهایی که مردم سیل زده انتظار دارند تا مسولان آن ها را تامین کنند تا در این شرایط بحرانی بتوانند با حداقل ها در چادر و کلاس های درس مدارس زندگی کنند. این مردم چیز زیادی جز خوراک، پوشاک و استحمام و دیگر حداقل های زندگی نمی خواهند تا روزی که شرایط بحرانی سیل فروکش کند و آن ها بتوانند به خانه هایشان بازگردند و شاید متوجه ورد به سال نو شوند. ورود به سال 1398.