چند روز پیش عکسی توسط یکی از دوستان برای من فرستاده شد…
واقعیت ماجرا از این قرار است که در قلب طبیعت ایران و در اطراف کوه های زیبا و سر به فلک کشیده زاگرس و در شهر یاسوج یک جفت حیوان بیگناه که ماده آن متاسفانه باردار بوده در حال خوردن آب و کنار برکه ای قربانی انسان نماهایی شده اند..
ارسال کننده : کامران آسمانی کیا

دوست ندارم از دید سیاست یا مذهبی به قضیه بپردازم ولی این سوال پیش می آید که بعد از ۳٨ سال انقلاب در ضمینه فرهنگی چه کرده ایم؟؟
آیا گاهی به حس همدوستی و نگاه انسانیت و دید حقوق تمامی افراد و موجودات زنده بدون هیچ تناقض یا تعصبی نگاه ویژه داشته ایم؟؟
گاهی این کارها و رفتار ها شخصیت و منش انسان در داخل ایران را چنان لگد مال میکند که ما خود ترجیح میدهیم یک حیوان باشیم تا نخواهیم این حقایق تلخ را ببینیم و به آن بیاندیشیم.
کارهایی که این روزها بعضی از انسان نماها در ایران میکنند حیوان از انجام آن شرم میکند،،به عنوان مثال مار که یک حیوان گزنده و خطرناک میباشد و به قولی مرموز ترین حیوان خداست به انسان یا حیوان باردار گزندی نمیزند ،،حال شما به کدامین دین و آیین و فرهنگ ای دو حیوان بیگناه را قربانی نمودید و با افتخار بچه های آن حیوان زبان بسته را از شکمش در آورده و عکس یادگاری میگیرید؟؟؟
طی این چند سال و در ضمینه فرهنگ سازی فقط به شما آموخته اند که فلان روز یا فلان شب مرگ بر آمریکا بگویید یا اینکه از اسرائیل تنفر قلبی داشته باشید یا اینکه رای دادن امری واجب است و ……
ولی کاش به اندازه یک درصد و ذره ای و نه بیشتر به فکر بستر سازی و غنا سازی و رشد فرهنگ ۲۵۰۰ ساله خویش بودیم تا یک حیوان باردار و مظلوم در حال نوشیدن آب از افکار و پلیدی و حیوان صفتی شما بتواند در امان باشد.


نویسنده و نگارنده: کامران آسمانی کیا
آخرین دیدگاهها