کلانتری زنگ خطر بحران آب را نواخت: کشور به روزی افتاده که راه برگشت هم نداریم
عیسی کلانتری در میانه دهه ۶۰ معاون وزیر بود و در دو کابینه اول و دوم اکبر هاشمی رفسنجانی و کابینه نخست محمد خاتمی، زمام وزارت کشاورزی را در دست داشت. او یکی از تکنوکراتهای «بیتعارف» جمهوری اسلامی است که حرفهایش گاه صدای رهبری جمهوری اسلامی را هم درآورده است.
ارسال کننده : سامان راکی
مشاور معاون اول رئیس جمهوری ایران در امور آب، کشاورزی و محیط زیست، بارها نسبت به خطر افزایش جمعیت در زمانهای که آبی برای سیر و سیراب کردن ایرانیان وجود نخواهد داشت، هشدار داده است؛ هشداری که او را در نقطه مقابل آیتالله خامنهای قرار میدهد. رهبری جمهوری اسلامی معتقد است که جمعیت پایه کشور با توجه به منابع موجود باید ۱۵۰ میلیون نفر باشد، حال آنکه کلانتری بارها وضعیت نگران کننده ۵۰ میلیون نفر در سالهای آینده گوشزد کرده است. اوگفته است که «۵۰ میلیون نفر از ساکنان جنوب البرز و شرق زاگرس باید فکری به حال خودشان کنند. در آن مناطق کشاورزی وجود نخواهد داشت و زندگی در آن بسیار گران خواهد شد. از نظر آبی حتی آب شرب و صنعت بسیار گرانتر از آن چیزی میشود که اکنون هست.»
میزان استفاده از منابع آبی تجدیدپذیر در ایران، بسیار بالاتر از حد استاندارد جهانی است. آقای کلانتری در این مورد میگوید که “استفاده از ۹۷ درصد آبهای سطحی مربوط به گذشته بوده” و اکنون اوضاع وخیم تر شده است. او می گوید که “در دنیا به غیر از شش یا هفت کشور بقیه بیش از ۴۰ درصد استفاده نمیکنند و هیچکدام به ۵۵ درصد هم نمیرسد” و فقط در ایران است که استفاده از این آبها تا این حد بالاست.
وقتی در دهههای پیشین، جمعیت ایران تدریجاً فزونتر شد و مدیریت ۴۰٪ آبهای تجدیدپذیر کفاف سیر کردن مردم را نداد، دولت عملاً چشمانش را بر غارت آبهای زیرزمینی بست و به حکمرانان آب نیز مجوز دستکاری بیشتر در طبیعت را داد، تا حدی که سالهای سال عنان آبهای تجدیدپذیر در دستان وزارت نیرو و پیمانکارانی همچون قرارگاه خاتمالانبیا، سپاسد و مشاورانی چون مهاب قدس بود.
کسانی که با عدد و رقم و مدیریت منابع آشنا هستند، نیک میدانند که اگر در ایران، میزان منابع تجدیدپذیر آب مدیریت شده به ۴۰٪ و کمتر از آن برسد، با توجه به شیوههای نادرست کشاورزی، تنها شکم بخش کوچکی از جمعیت را میتوان سیر کرد. کلانتری زمانی به ابتکار، رئیس سازمان حفاظت محیط زیست نوشته بود که «تولید کشاورزی ما توان این را ندارد که بیش از ۳۱ میلیون نفر را پوشش دهد». او در همین ارتباط به خبرنگار جامعه پویا میگوید: «اگر با روش بهرهبرداری موجود بخواهیم به ۴۰ درصد مصرف آب برسیم، حدود ۲۰ میلیون نفر را میتوانیم پوشش دهیم. اگر بهرهوری موجود را سه برابر کنیم و ۴۰ درصد از آب تجدیدپذیر استفاده کنیم، ۴۱ میلیون نفر را پوشش میدهیم. اگر ۵۰ درصد آب را استفاده کنیم و بهرهوری را سه برابر کنیم، در ۱۵ سال برای ۵۵ میلیون نفر غذا تولید میکنیم اما این غیرممکن است زیرا اگر بخواهیم بهرهوری را سه برابر کنیم، باید بالای صد میلیارد دلار در حوزه کشاورزی سرمایهگذاری کنیم.»
این در حالی است که رهبری جمهوری اسلامی بدون توجه به میزان منابع آب و کاهش میزان بارندگی سالانه، انتظار دارد ایران در تولید محصولات استراتژیک خودکفا شود.
از چهار دهه پیش، کارشناسان مدیریت منابع آب میدانستند که خاورمیانه در دهههای نخست قرن ۲۱ دچار مشکلات فراوانی خواهد شد، و طرح بحث آب مجازی نیز بیارتباط با همان پیشبینیهایی نبود که امروزه به واقعیت پیوسته است. بیست سال پیش، دکترآنتونی آلن گفته بود که حاکمان خاورمیانه باید با توجه میزان آبی که صرف تولید محصولات مختلف میشود، برای نجات منابع آب کشورهایشان وارد کننده خوار و بار باشند. این کلام یک استاد انگلیسی میتواند از منظر یک رهبر انقلابی، بسیار «استعمارگرانه» و «استثماری» بهنظر برسد، اما واقعیت این است که وقتی برای تولید خوار و بار در برخی کشورهای پرآب، آب کمتری مصرف میشود، اولویت تغییر ساختار کشت و زرع و تولید به سمتی است که با کمترین آب بتوان بیشترین سود را برد.
وقتی مدیران کشاورزی بدانند که از ابتدا تا انتهای تولید یک محصول چقدر آب مصرف شده، بر همان اساس هم میتوانند با روشهای ترویجی، به کشاورزان هم بیاموزند که چه بکارند و چه به عمل آورند. اما سیاستهای ایران در طی سه دهه اخیر چگونه بوده است؟ گفته می شود که ایران چهارمین تولید کننده هندوانه در جهان است و به دیگر کشورها هندوانه ایرانی صادر میکنیم. اما علیرضا رجائی مدیر عامل مرکز توسعه خواهرشهرهای ایران میگوید: «طبق آمار وزارت جهاد کشاورزی، ایران با تولید سالانه بیش از ۲ میلیون و ۲۰۰ هزار تن هندوانه در رتبه چهارم جهان قرار داشته و با صادرات ۱۰۰ هزار تن هندوانه سالانه بیش از ۵۰ میلیارد متر مکعب آب به خارج از کشور بدون در نظر گرفتن قیمت و ارزش آب صادر میشود.» این رقم اگر با میزان کل آبهای تجدیدپذیر سالانه ایران مقایسه شود، نگران کنندهتر خواهد بود، این میزان هماکنون به ۹۷ میلیارد متر مکعب در سال رسیده است.
بخش قابل توجهی از نیاز آبی کشاورزی ایران، از سفرههای آب زیرزمینی تأمین میشود. به خاطر نبود نظارت دقیق، حجم زیادی از منابع آب زیرزمینی به خاطر کشت بدون منطق به هدر رفته است. آقای کلانتری میگوید: «در زمان نخستوزیری موسوی دو میلیارد متر مکعب از مخازن زیرزمینی استفاده غیر مجاز کردیم. در زمان هاشمی این رقم شد ۱۲ میلیارد متر مکعب. در زمان خاتمی حدود ۳۰ میلیارد مترمکعب به آبهای زیرزمینی تجاوز کردیم. در زمان احمدینژاد ۷۷ میلیارد متر مکعب اضافه برداشت کردیم و اکنون هم سالانه چیزی حدود ۱۲ میلیارد متر مکعب اضافهبرداشت داریم. باور کنید اینها تمامشدنی است.»
کلانتری در باره وضعیت نگران کننده آبهای زیرزمینی استانهایی که زمانی بزرگترین تولید کنندگان گندم بودهاند میگوید که ۶۰ میلیارد متر مکعب از ۹۷ میلیارد متر مکعب آب مصرفی کشور از زیر زمین میآید که تجدیدپذیریاش ۳۳٪ است. دبیر ستاد احیای دریاچه ارومیه، از زنده کردنش ناامید شده و مساله را به عدم مدیریت آبهای زیرزمینی کل منطقه میکشاند و میگوید: «شما بیشتر از دو برابر از زمین آب بر میدارید…وقتی زمین فرونشست میکند، جای ذخیره هم ندارد، حالا بارندگی ۱۰ برابر هم بشود، فایدهای ندارد، زیرا آب جاری میشود و آب جاری هم سرعت و شدت کم میشود…بارندگی ما ۱۵٪ کم شده اما روانآبهای ما ۵۰٪ در رودخانهها کم شده است. آبها در حال شور شدن است و کیفیت همزمان با کمیت با شدت در حال کم شدن است، اینها فجایعی است که این سرزمین در انتظار آن است.»
کلانتری با احتیاط اضافه میکند: «فکر میکنم دیگر دیر شده و روز بهروز هم دیرتر میشود. زمان اقدام موثر ۱۰ سال پیش بود.»
وزیر اسبق کشاورزی، بحث انتقال آب از دریا را «فانتزی» میخواند. این درست برخلاف نظر حسن روحانی و قرارگاه خاتمالانبیا است. کلانتری اینک در موقعیتی است که راحتتر می تواند انتقاد: «بخش عمدهای از طرحهایی مانند انتقال آب دریای خزر به سمت مرکز کشور و… سیاسی و فانتزی است. مگر چقدر میتوانند آب انتقال دهند؟ این کار حتی فاجعه را به تأخیر هم نمیاندازد. متأسفانه در این کشور مسئله آب، هم سیاسی شده، هم گم شده. نسخهنویسان کسانی هستند که متخصص نیستند. هر کسی هم از جایش بلند میشود، دخالت میکند. در مجلس سدی میسازند، پولی میگذارند و آبی جابهجا میشود. سیاست آب محلی شده است. ما سیاستگذاری آب را در چارچوب سیاستهای مرزهای استانی آورده و آن را محلی کردهایم. حوضه آبخیز و آبریز را تقسیم کردهایم. چهار استان را تقسیم بر چهار کردهایم. هفت استان را تقسیم بر هفت کردهایم. هر کسی هم برای خودش تصمیم میگیرد. استاندار و نماینده و هر دولتی برای خودش تصمیمی میگیرد. احمدینژاد به فیروزکوه رفت و گفت اصلا آبهای منفی یعنی چه؟ تراز منفی یعنی چه؟ منطقه ممنوعه یعنی چه؟ هر کس هر جا خواست چاه بزند و برداشت کند، بسیار بد و نابخردانه عمل کرد. کشور به روزی افتاده که راه برگشت هم نداریم. الان در اوج بحران هستیم.»
او از سیاستهای دولت آقای روحانی در حوزه آب هم تلویحا انتقاد میکند: «آقای روحانی تصمیمهای عاقلانهای در این حوزه گرفته اما وقتی منابع زیرزمینی خشک میشود، کسی نمیبیند. توفان نمک هم روی زمین مشاهده نمیشود تا همگان متوجه عمق فاجعه شوند. آب آهستهآهسته کم میشود. شما میبینید به مرور زمان ۱۰۰ لیتر میشود ۹۵ لیتر و…. مانند بزرگ شدن کودک، تدریجی است و دست آخر میبینید آبی وجود ندارد.»
آقای کلانتری، برخلاف سیاسیون دیگر، بیتوجه به در پیش بودن انتخابات ریاست جمهوری سال آینده، واقعیت را پنهان نمیکند و از معدود مدیران ارشد پیشین است که به اشتباه بودن سیاستهای پیشین اعتراف کرده است.
اما او به یک واقعیت مهم بیتوجه است: او فراموش میکند که منابع عظیم آبرفت در مخروط افکنههای حائل میان رشته کوههای زاگرس و البرز و بینالود و ایران مرکزی با کویرها و کفههای بیابانی میتوانند بخش قابل توجهی از بارش سالانه را با روش ایرانیان باستان ذخیره کنند. بر اساس محاسبات، از ۴۲ میلیون هکتار آبرفت درشتدانه، ۱۴/۸ میلیون هکتارش برای ذخیرهسازی آب بارشهای گاه و بیگاه، بسیار مناسب است و میتواند چند برابر آبهای تجدیدپذیر را در دراز مدت ذخیره کند.
ایرانیان باستان میدانستند که ارزش آبرفتها چیست و توانستند با اختراع قنات، منابع عظیم آبهای زیرزمینی را مدیریت کنند. گویی اجداد ما میدانستند که توسعه پایدار چیست، بیآنکه درسش را خوانده باشند، اما تکنوکراتها هم توسعه پایدار را فراموش کردند و هم شناخت منابع واقعی ایرانزمین را.
آخرین دیدگاهها