دریای خزر شبیه دیروز نیست

خاطرات شمال و شنا در خزر با زندگی بسیاری از ایرانیان در پیوند است. ۱۰۰۰ کیلومتر خشکی در همسایگی یک اکوسیستم آبی، مجموعه‌ای را پدید آورده است که در جهان منحصر به‌فرد است. دریاچه‌ای بازمانده از اقیانوس باستانی تتیس(Tethis).http://www.radiozamaneh.com/u/wp-content/uploads/2014/05/caspian-sea.jpg

caspian-sea

این دریا با پنج کشور احاطه شده است: ایران، قزاقستان، روسیه، ترکمنستان، و آذربایجان. ۱۳۰رودخانه کوچک و بزرگ آن را تغذیه می‌کنند. مهمترینش رودخانه ولگا است که نزدیک به ۸۰ درصد آب شیرین آن را تأمین می‌کند. این دریا هیچ خروجی به اقیانوس‌های آزاد ندارد و به همین دلیل یک اکوسیستم دریایی بسیار منحصر به‌فرد است. این زیست بوم معروف‌ترین ماهی‌های خاویار جهان و گونه‌های نادری از پستانداران دریایی و دوزیستان را در خود جای داده است. از جمله فُک خزر یا‌‌ همان seal از معدود گونه‌های فک باقی مانده از نوع خود است.

کنواسیون تهران

زمان زیادی از تعهد کشورهای حاشیهٔ کاسپین نسبت به حفظ و حراست از محیط زیست این منطقه نمی‌گذرد. در نوامبر سال ۲۰۰۳، پنج کشور حاشیه دریای خزر طی یک کنوانسیون که به «کنوانسیون تهران» نیز معروف است، توافق کردند تا با تلاشی منطقه‌ای، در حفظ و حراست از این اکوسیستم دریایی بکوشند. این توافق زیست محیطی به طور ویژه در زمینه آسیب‌های ناشی از برداشت نفت و گاز و آثار مخرب پالایشگاه‌ها و نیز آسیب‌های به وجود آمده در اثر صنعت حمل و نقل دریایی به امضا رسید.
اما با وجود تداوم گفت‌وگوهای پی در پی پیرامون این موافقتنامه تا سال ۲۰۰۸ و حتی مشارکت سازمان‌های بین المللی از جمله برنامه پیشرفت و توسعه ملل متحد ( UNDP) و برنامه محیط زیست دریای خزر (CEP)، غیاب گروه‌های فعال محیط زیستی و نیز مشارکت جمعی باعث تصویب یک الحاق‌نامه و توافقنامه ضعیف شد.
در دسامبر سال ۲۰۰۳ نتایج یک نظرسنجی از فعالان محلی و دولتی مناطق مختلف ساحلی خزر نشان داد که مفاد «کنوانسیون تهران»، برای مناطق حساس مانند مکان‌های خاص صید، دهانه و آب ورودی رود‌ها و مکان‌های برداشت سوخت‌های فسیلی و نصب آب شیرین کن‌ها ضعیف است و توافق کمتر به جزئیات و بحران‌های موجود پرداخته است.
در مارچ ۲۰۰۴ کارگاه‌هایی آموزشی در باکو برگزار شد که ایران در آن چندان فعال نبود. یک معضل عمده‌ی کارگاه‌های باکو، غیبت سازمان‌های مردم‌نهاد فعال در حوزه محیط زیست دریای خزر بود. سازمان‌هایی که قرار بود مشارکت‌کنندگان اصلی در این کارگاه‌ها باشند.
با وجود تمامی مشکلات «کنوانسیون تهران»، در ‌‌نهایت تا سال ۲۰۱۳ این پروتکل با حدود ۲۵ قانون پیش‌نویس و یک تأمین اعتبار موقت به تنها گام عملی در حمایت از زیست بوم خزر تبدیل شد. همچنین این توافق آغازی بود بر تعهد و مسئولیت بیشتر دولت‌های حاشیه خزر در قبال تمامی ۱۵میلیون ساکن سواحل این دریا.

توافق در مسکو

در ۱۳ دسامبر سال ۲۰۱۳ مجدداً پنج کشور حاشیه خزر تعهدنامه‌ای را مبنی بر حفاظت از محیط زیست دریایی خزر به امضا رساندند. امضای این پروتکل که LBSA نام گرفت و در مسکو به امضا رسید، یک گام مهم رو به جلو در روند شناخت تهدیدهای زیست محیطی دریای خزر بود.

total-population-per-region-district-or-oblast_be5c

یکی از تهدیدهای عمده زیست محیطی خزر، آلاینده‌ها هستند. به همین خاطر توافقنامه‌ای که در مسکو انجام شد، حفاظت سواحل و آب از اثرات زیانبار آلودگی‌های ناشی از منابع زمینی مانند کشاورزی، صنعت و سکونت‌گاه‌های شهری مبنا قرار داد و به برنامه محیط زیست سازمان ملل متحد (UNEP) اعلام کرد.
مظابق آنچه در سایت رسمی برنامه پیشرفت و توسعه ملل متحد UNDP آمده است، نگرانی‌های اصلی برای محیط زیست منطقه خزر، شامل وجود منابع نفت و گاز و خطوط شبکه‌های آلوده کننده با زباله‌های صنعتی و پتروشیمی و نیز تغییرات آب و هوایی و بیابان‌زایی ساحلی است.

تهدید اکوسیستم و حیات آبزیان

از دست رفتن تنوع زیستی از جمله ذخایر ماهی‌ها، به روشنی در این مجموعه اکوسیستم دریایی محسوس است. با توجه به اینکه زندگی ساکنان حاشیه سواحل خزر به شدت با اکوسیستم آن در پیوند است حفاظت از آن در حقیقت گامی است به سوی کاهش خطرات بهداشت و سلامتی برای آن‌ها و نیز امکانی خواهد بود برای توسعهٔ اقتصادی پایدار. به همین سبب می‌توان منابع آلوده کننده را چنین دسته‌بندی کرد:
فاضلاب‌های وابسته به صنایع نفت و نیز پسآب‌های سمی کشاورزی که از طریق رودخانه‌ها به دریای خزر ریخته می‌شود. به طور مثال در سال ۱۹۹۰غلظت سموم کشاورزی در بافت ماهی‌ها ۲ تا ۸ میکرو گرم در کیلوگرم ثبت شده بود. این میزان از سموم، در کبد ماهی‌های خاویاری به ۱۰ تا ۱۳ برابر حد مجاز هم رسید.
در اسناد بین‌المللی موجود پیرامون دریای خزر که در برنامه پیشرفت و توسعه ملل متحد UNDP منتشر شده است وضعیت این اکوسیستم بسیار نگران کننده توصیف می‌شود. برخی از مناطق خزر تبدیل شده‌اند به مناطق مرده که اعتبار خزر به عنوان مکانی مهم برای تخم‌ریزی انواع نادری از ماهی‌ها را تهدید می‌کند. به طور مثال صید ماهی خاویار، یکی از فعالیت‌های شناخته شده‌ی سنتی و تاریخی در خزر به شدت دچار آسیب شده است. صید این نوع ماهی از ۳۰ هزار تن در سال ۱۹۸۵ به ۱۳هزار و سیصد تن در سال ۱۹۹۰و ۲۱۰۰ تن در سال۲۰۰۰ کاهش یافته است. علاوه بر این تنها در ماه مه ‌سال ۲۰۰۱ نزدیک به ۳۰۰۰ شاه ماهی کوچک به شکل جمعی تلف شدند.
خزر منبع ارزشمندی از فک‌ها و ماهیانی‌ست که نسل‌شان رو به انقراض است. طبق برآورد اطلاعات انرژی ایالات متحده آمریکا، حدود ۴۸ میلیارد بشکه نفت و ۲۲۲ تریلیون فوت مکعب گاز طبیعی در حوزه خزر وجود دارد. آذربایجان با ۱۶۰۰کیلومتر ساحل در خزر بیشترین سهم را دارد و به همین خاطر سهم عمده‌ای نیز در آلوده‌کننده‌های صنعتی دارد. بنابر گزارش‌ها صید غیر قانونی ماهی‌های کیلکا و قزل‌آلا و شاه ماهی در ناحیه داغستان آذربایجان بقای نسل این آبزیان را تهدید می‌کند.
همچنین ایران از عمده آلوده کننده‌های خزر به فلزات سنگین و سموم کشاورزی است. افزون بر این، سرازیر کردن زباله‌های بیمارستانی به رودخانه‌های منتهی به دریا، در سواحل ایران هم گزارش شده است.
در مبحث آلودگی‌های نفتی تخمین زده می‌شود که هر ساله نزدیک به ۶۰ هزار تن آلودگی‌های جانبی صنایع نفت و انواع آلاینده‌ها از قبیل سولفیت و کلر راهی آب‌های خزر می‌شود که ۴ تا ۶ برابر حد استاندارد جهانی است.

رگه‌های حیات و خشکسالی

آبریز‌ها و تالاب‌ها و زمین‌های مرطوب و رود‌ها و رودچه‌های جاری به سمت دریا علاوه بر تأمین حیات آن حوزه آبی، محلی است برای تأمین بخش‌هایی از پوشش گیاهی ساحلی که در جلوگیری از تردی و سستی زمین، آسیب در مقابل سیلاب‌ها، حیات دو زیستان و پرندگان مهاجر و زایشگاه انواع متفاوتی از ماهیان نقش بسیار مهمی دارد.
در سال‌های اخیر وجود گل و لای و برداشت ماسه از دلتا‌ها و حوزه‌های رود و ساحل از یک طرف و خشکسالی از طرف دیگر تعادل میان خشکی و دریا خزر را به هم زده است. دو سال پیش جواد ملک، مدیر مرکز ملی مطالعات و تحقیقات خزر اعلام کرد که به علت برداشت بی‌رویهٔ آب و سد سازی مقابل رود‌ها، تراز آب در ۱۷ سال اخیر حدود ۸۰ سانتی‌متر کاهش یافته است. در یک نمونه میزان آب رودخانهٔ ولگا در مجموع طی سال‌های ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۲حدود ۸۰ درصد میانگین دراز مدتش بوده است و در بهار سال ۲۰۱۳ که دورهٔ پر آبی این رود است، تنها ۱۱درصد بالا‌تر از حد نرمال و‌‌ همان میانگین بوده است.
در همین رابطه مسئولان محیط زیست دریایی سازمان محیط زیست در ایران بارها اعلام کرده‌اند که پایین رفتن تراز دریای خزر پیامدهای بسیاری در پی داشته است، از جمله افزایش غلظت شوری و پسروی آب و رودهایی که در پی سال‌ها نیاز به لایروبی دارند. این مقامات اعلام کردند که در درازمدت باید نگران سرنوشت خزر بود و در صورت ادامه روند سدسازی در شمال ایران و ایده‌های چون انتقال آب خزر و شیرین‌سازی آن، باید منتظر سرنوشتی چون دریاچه ارومیه برای آن باشیم.

پدیده دریا خواری

تعریف حریم ۶۰ متری برای ساخت و ساز در حاشیهٔ خزر رویایی است که روی برگه‌های کاغذ ماند. خبرگزاری جمهوری اسلامی در اسفند ۱۳۹۳ گزارش داد که بیش از ۵۰ درصد ساخت و سازهای حاشیه خزر توسط سازمان‌ها و نهادهای وابسته به دولت و یا نیروهای مسلح انجام می‌شود. افزون بر این بسیاری از پرونده‌های ویلاسازی و ساخت هتل و هتل‌آپارتمان غیر مجاز چه در نواحی جنگلی و چه در نواحی ساحلی همچنان در دستگاه‌هایی قضایی مختومه اعلام می‌شوند.
علاوه بر این تصرفات غیر قانونی، آسیب اسکله‌های خصوصی و موج‌شکن‌های غیر اصولی و رستوران‌های نوار ساحلی را نیز از دیگر مصائب محیط زیستی دریای خزر است.
برداشت شن و ماسه از مصب رود‌ها و از بین بردن پوشش جنگلی و استپی نواحی نزدیک به حریم ساحل و دریا نیز منجر به از بین رفتن و یا سست شدن زمین‌های حریم دریا شده است.
خزر چون فیروزه نگین انگشتر شمال ایران و منبع زندگی بسیاری از ساکنان استان‌های شمالی ایران، همچون دیگر پاره‌های طبیعت این کشور اکنون به رنج و اندوه گرفتار آمده و منتظر مدیریت، سرمایه‌گذاری و برنامه‌ریزی درست است.

mohitzist