نوشتۀ شاهرخ بهزادی
سی و پنج سال پیش در چنین روزهایی، انقلاب مردم ایران که در ماههای آخرین پیش از رسیدن به پیروزی به صفت اسلامی مزین گردید و انقلاب اسلامی نام گرفت، نظام شاهنشاهی در ایران را سرنگون کرد و فصل تازهای در تاریخ ملت ایران گشود. ٢٢ بهمن سال ١٣٥٧ نقطه عطفی بود برای بخش مهمی از مردم ایران که تحقق یافتن بخش بزرگی از امیدها و آرزوها و انتظارات خود را در پیروزی انقلاب جستجو میکردند. برای بحث و گفتگو در این باره، میهمانان این میز گرد رادیویی عبارتند از خانم آزاده کیان- استاد و پژوهشگر دانشگاه در پاریس، آقای عبدالکریم لاهیجی- حقوقدان و رئیس فدراسیون بین المللی جامعههای دفاع ازحقوق بشر و آقای جمشید اسدی- استاد استراتژی اقتصادی در کشور فرانسه.
امیدها و آرزوها که به تدریج در بستر انقلاب بارور گردیده بود، انتظارات گسترده ای را در زمینه آزادیهای سیاسی و اجتماعی، استقلال سیاسی، عدالت اجتماعی و خصوصاً ارتقای سطح اقتصادی و گسترش عدالت اجتماعی و اقتصادی نزد بخش عظیمی از مردم کشورمان ایجاد کرده بود.
قولها و وعدههای بسیار زیاد آیت الله خمینی- رهبر انقلاب اسلامی و دیگر یاران و هم پیمانان او در باره تحقق خواستهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی مردم، ضمن آنکه انتظارات مردمی را در آن هنگام دوصد چندان کرد، شور و شوق مردمی را افزایش داد و به روند پیروزی انقلاب شتاب تازه ای بخشید. آیت الله خمینی در هفته ها و ماه های پیش از پیروزی انقلاب، در سخنان خود ابرشهری را برای ایرانیان ترسیم میکرد که درآن مردم کشور پول سرشار نفت را بر سر سفرههای خود می بینند؛ مدینه فاضله ای که در آن فقر و ناملایمات وجود ندارد و مردمان کشورمان در حداکثر رفاه مادی و معنوی و درسایه عدالتی بی نظیر به زندگی روزمره خود ادامه می دهند.
سی و پنج سال پس از این رویداد بزرگ تاریخی، همراه با میهمان مجله رادیویی زمینه ها و زمانه ها، نگاه خود را متوجه نتایج عینی استقرار نظام اسلامی برای جامعه ایران کرده و تلاش خواهیم کرد تا تغییرات مثبت و منفی سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ناشی از استقرار نظام اسلامی در ایران را پس از سی و پنج سال به طوراجمالی و در چهارچوب کلان، مورد بررسی قرار دهیم.
هدف ما در اینجا بررسی آسیب شناسی انقلاب ایران نیست. در این باره تا کنون بحث ها و بررسیهای نظری فراوانی صورت پذیرفته؛ بدون تردید، تاریخ در باره آن به درستی قضاوت خواهد کرد. هدف ما در اینجا بررسی واقعیت های ملموسی است که درسی و پنج سال اخیر در جامعه ایرانی و پس از استقرار نظام سیاسی دینی قابل مشاهده و اندازه گیری بوده است .
عرصه مقایسه ابعاد سیاسی، اجتماعی و اقتصادی بین ایران سی و پنج سال پیش و ایران کنونی تحت تسلط نظام اسلامی، واقعیتهای غیرقابل انکاری را آشکار میسازد. این واقعیتهای آشکار به ما فرصت میدهند تا در مقام بررسی و مقایسه ایران کنونی- که نتیجه منطقی عملکرد پروژه اجتماعی اسلام سیاسی است، با آنچه ایران میتوانست در صورت انتخاب راه توسعه اجتماعی، سیاسی و اقتصادی دیگری، غیرمذهبی و غیرایدئولوژیک و مبتنی بر ارزشهای مردم سالاری و کثرتگرایی سیاسی بدان دست یابد برآییم.
برای بحث و گفتگو پیرامون این موضوع، خانم آزاده کیان، آقای عبدالکریم لاهیجی و جمشید اسدی به پرسشهای زیر پاسخ میدهند:
– نتایج واقعی و ملموس عملکرد نظام اسلامی در عرصه اجتماعی و سیاسی ایران پس از گذشت سی و پنج سال چه بوده است؟
– مقایسه مدل توسعه اجتماعی- سیاسی کنونی ایران با مدل های متداول توسعه غیر مذهبی و غیر ایدئولوژیک چه درسهایی را میتواند به ما بیاموزد؟
– بیلان سی و پنج ساله رژیم اسلامی حاکم بر ایران را در زمینه حقوق بشر و حقوق شهروندی، چگونه بررسی می کنید؟ و مقایسه وضع کنونی ایران امروز در این خصوص با ایران پیش از انقلاب چه واقعیت هایی را آشکار میسازد؟
– وضعیت اقتصادی ایران را پس از سی و پنج سال که از پیروزی انقلاب میگذرد چگونه می بینید؟ تولید ناخالص داخلی، رشد اقتصادی منفی، توسعه فقر، گسترش بیکاری و دیگر شاخصها و متغییرهای کلان اقتصادی کشور چه اطلاعاتی را در این باره به ما میدهند؟
– با توجه به آنکه در آستانه پیروزی انقلاب، اقتصاد ایران در مقایسه با کشورهای کمابیش هم وزن خود مانند ترکیه و کره جنوبی در شرایط بسیار مطلوب تری قرار داشته است، پس از سی و پنج سال که از استقرار نظام سیاسی دین سالار در ایران میگذرد، مقایسه کنونی اقتصاد ایران با دو کشور آسیایی ترکیه و کره جنوبی چه واقعیت هایی را آشکار میسازد؟
پس از سی و پنج سال که از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران میگذرد، میتوان با قاطعیت اعلام کرد که پروژه اسلام سیاسی در ایران شکست خورده و مدلهای توسعه سیاسی، اجتماعی و اقتصادی برخاسته از این پروژه، به دلیل ناکارآمدی محکوم به فنا هستند؟
آخرین دیدگاهها