ارسال کننده خبر محمود نعیمی
فرشید رفوگران وکالت دو پرونده مشهور سگکشی را به عهده گرفته است. اولی سگ کشی با تزریق اسید در شیراز است، فیلم منتشر شده از این کشتار بی رحمانه واکنشهای گستردهای را در پی داشت و دومی سگکشی توسط مامور پلیس مقابل چشمان صاحبش در پارک جنگلی کوهسار تهران است. فرشید رفوگران حالا از سوی انجمن حمایت از حیوانات «حامی» وکالت پرونده سگهای شیراز را به عهده گرفته و از سوی دیگر از طرف خانواده بابی؛ سگی که توسط مامور پلیس کشته شده، به عنوان وکیل این پرونده انتخاب شده است. با او درباره آخرین وضعیت این دو پرونده گفت و گو کرده ام.
وضعیت پرونده شیراز چطور است؟ به رسیدگی قانونی امیدوار هستید؟
از نظر حقوقی، ما قانون مصرحی در این زمینه نداریم. در قانون مجازات ما برای آزار حیوانات اهلی و یا حتی قطع بی جهت درخت خرما مجازات تعیین شده، در ماده ۱۳ قانون صدو شکار هم برای کسی که حیوانات وحشی را ازار دهد یا بکشد، مجازات تعیین شده اما درباره حیواناتی مثل سگ، گربه و یا کلاغ با خللا قانونی مواجه هستیم.
پس شکوائیه را بر اساس چه قانونی تنظیم کردید؟
من از عمومات فقه کمک گرفتم و از فتواهای فقهایی که کشتن همراه با آزار حیوانات را حرام و ممنوع اعلام کردهاند، استفاده کردم. چون این فعل حرام بوده و در انظار عمومی صورت گرفته، مطابق ماده ۶۳۸ قانون مجازات اسلامی مستحق مجازات است. استناد به این موضوع به نظر من ضعیف است چون در حقوق کیفری ما باید به نفع متهم تفسیر کنیم و میدانم حتی اگر متهم مجازات شود، مجازات استخواندار و با پایه و اساسی نیست اما این شکایت را مطرح کردیم تا این پیام را بدهیم که ما در مسئلهای که وجدان عمومی را ناراحت کرده، با نقص قانون مواجه هستیم و قانونگذار باید فکری به حال این موضوع کند.
برخورد دستگاه قضایی چطور بوده است؟
از طرف انجمن حمایت حیوانات حامی که مدیرش آقای دکتر آلداوود است، وکالت گرفتم و شکایت کردم. اما وقتی شکایت را تقدیم شخص دادستان شیراز کردم و از خود ایشان دستور گرفتم، متوجه شدم که سازمان محیط زیست هم چند روز قبل از ما تقاضای پیگری این موضوع را کرده و هر دو پرونده ضمیمه هم شد و به شعبه هفت اداره آگاهی شیراز ارجاع شد. چند روز پیش که به آقای دادیار مراجعه کردم ایشان گفتند که هنوز اتفاق جدیدی برای پرونده نیفتاده، یک سرنخهایی پیدا شده که چه کسانی این کار را انجام دادهاند اما هنوز تحقیقات تکمیلی ادامه دارد.
درباره پرونده بابی هم طبق همان قوانین فقهی شکواییه تنظیم کردهاید؟
خیر. چند عنوان مجرمانه در پرونده بابی وجود دارد که همه آنها در شکوائیه ذکر شده. اول اینکه موکللین پرونده که صاحبان بابی هستند دچار استرس شدید روحی روانی شدهاند. اشکان که سگش جلوی چشمش کشته شده، دچار اختلال گفتاری و لکنت زبان شده است. دوم اینکه سگهای شکاری و نگهبان جزو اموال قانونی و مشروع مردم است و در ماده ۶۷۷ قانون مجازات اسلامی برای تخریب این اموال مجازات در نظر گرفته شده، نکته دیگری که در شکوائیه مطرح کردم، قانون بکارگیری سلاح توسط ماموران نیروی مسلح است.
پس این پرونده وضعیت امیدوار کننده تری دارد؟
در خصوص بابی شکایت در دادسرای ناحیه پنج تهران انجام شد. یک دو بار کلانتری رفت و برگشت و بعد به دادسرای رسانه رفت و برگشت امروز موکلم زنگ زد و گفت ما نمیدانیم پرونده کجاست و سردرگم هستیم. این البته حرف موکلم بود و من هفته آینده برای پیگیری پرونده به تهران میروم. فکر میکنم در راستای این که کدام دادسرا برای رسیدگی به این پرونده صالح است، پرونده رفت و امد میکند.
قبلا گفتید که می خواهید پیام خاصی به خاطیان بدهید، با این حال ممکن است عدم رسیدگی قانونی کار را مشکل کند …
هدف ما صرفا مجازات خاطیان نیست، هدف این است که این اتفاقات ریشه یابی شوند و خاطیان متنبه شوند و متوجه باشند که مرتکب جرم شدهاند. از سوی دیگر قانونگذاران به خلا قانونی پی ببرند و مردم هم که به لحاظ عاطفی با خواندن این اخبار و دیدن فیلمها و عکس های منتشر شده به لحاظ عاطفی آسیب دیدند. مردم هم باید بدانند که حقوقی که برای آنها اهمیت دارد، قابل پیگیری است و در صورتی که بخواهند، پیگیری میشود. به نظر من شاید سگکشی شیزاز به اسف باری کشتن خرسها در اردبیل و یا اتش زدن الاغ در سمیرم اصفهان نباشد اما چون فیلم آن در شبکههای اجتماعی منتشر شد، سر و صدای زیادی به پا شد. هر چند در مجموع به نظر من، این اتفاق تلخ، پیامد خوبی داشت. این سر و صداها باعث شد هم مسئولان حساس شوند و هم مردم. چند روز پیش وقتی در شیراز به سمت محل کارم میرفتم، دیدم مردم با وسایلی بسیار ساده، جایی را زیر درخت درست کردهاند و نوشتهاند: محل اب خوردن پرندگان و گربه ها. این اتفاق بسیار با ارزش است.
آخرین دیدگاهها