هفته محیط ‌زیست و تخریب جنگل‌های گیلان

ارسال کننده خبر محمود نعیمی
هفته محیط‌زیست با اوج زبانه‌های آتش در عمق جنگل‌های ایلام و تخریب ۳ شیفته جنگل‌های گیلان در پروژه ساخت سد شفارود آغاز شد؛ حادثه‌هایی تکراری که این روزها متأسفانه به‌دلیل تکرار شنیدن، اهمیت خبری خود را کم‌کم از دست می‌دهد.
جنگل كه آتش مي‌گيرد، فرقي نمي‌كند، گلستان است يا مازندران، گيلان است يا مريوان، ايلام است يا خوزستان، آشوراده است يا يا پارك ملي بمو. اين فقط جنگل نيست كه مي‌سوزد. همين 3-2 روز تعطيلات اخير كه به زمين‌هاي كشاورزي پدري به سنجان اراك رفته بودم، لكه لكه همه جا خاكستري بود. حتي زمين به جا مانده از مرحوم مادر بزرگم. چه كسي و چرا آتش زده شده بود؟ لابد به‌خاطر از بين بردن علف‌هاي خودرو كه در تابستان زرد رنگ مي‌شوند. به چه جرمي؟ جرمي در كار نيست، اين يك تفريح تاريخي است، براي برخي كه ظاهرا تفريحي جز آتش افروزي بلد نيستند.

وقتي مي‌خواهم راه‌حل مبارزه با آتش‌سوزي در جنگل‌ها را بنويسم از تكرار آن حالم بد مي‌شود. اگر امروز درياچه‌ها و تالاب‌هاي ما يكي يكي خشك مي‌شوند، اگر امروز ته‌مانده سفره‌هاي آب‌هاي زيرزميني ما تمام مي‌شوند و زمين در جلوي دوربين صدا و سيما فرو مي‌نشيند، اگر امروز جنگل‌هاي ما يكي يكي خشك مي‌شوند و يا در آتش مي‌سوزند، اگر امروز گردوغبار قلمرو ايران را به تسخير خود درآورده است، اگر امروز سرطان در گوشه تك‌تك خانه‌هايمان كز كرده است، فقط يك دليل دارد و بس؛حمايت بي‌چون و چراي دولت از نگاه سخت افزاري به توسعه و فراموش شدن فرهنگ و آموزش.
وقتي گفته مي‌شود اين همه جا جاده نكشيد و به جاي آن حمل‌ونقل عمومي و راه‌آهن را درست كنيد كه مردم به راحتي به هر جا دسترسي نداشته باشند. وقتي مي‌گوييم سرمايه‌گذاري بيش از حد در صنعت خودروي بي‌كيفيت كه هر‌گز صادر نمي‌شود و همه‌اش در داخل به ارابه آتش و مرگ و كوره‌‌اي براي دود‌كردن سرمايه‌هاي ملي و آلوده كردن هوا صرف مي‌شود كسي گوش‌اش بدهكار نيست. وقتي مي‌گوييم به جاي نابود كردن سرمايه‌هاي ملي و ريختن آن در حلقوم سدسازان كمي هم به فكر فرهنگ و آموزش و پرورش هم باشيد.
وقتي گفته مي‌شود كشور به يك ناوگان مجهز اطفاي حريق در منابع طبيعي نياز دارد و بايد قوانين و مقررات سختي براي كساني كه سرمايه‌هاي ملي را به آتش مي‌زنند كرد.بارها گفته‌ايم دخالت بيش از حد در نظام هيدرولوژيك كشور را بايد متوقف كنيد. بارها گفته‌ايم نمي‌شد به جاي صرف 120ميليارد تومان براي ساخت سد در دره خشك گلمندره از وزارت دفاع خواست كه با امكانات نيروي هوايي خود ناوگان اطفاي حريق در جنگل‌ها را به راه‌اندازي كند؟ ولي كسي را گوش شنوايي نيست. دليلش هم روشن است. گو اينكه عزمي براي حفظ محيط‌زيست و منابع طبيعي وجود ندارد. نشانه‌هايش فراوان است خبر مي‌رسد كه ساخت سد شفارود 3 شيفته در بكرترين جنگل‌هاي گيلان با وجود غيرقانوني بودن در دست تكميل است؛ سدي كه حداقل 500هكتار جنگل بكر هيركاني را با صدها هزار درخت نابود مي‌كند؛ سدي كه با دخالت در نظام آبي، سرسبزترين خطه كشور را به سمت بياباني شدن سوق مي‌دهد. سدي كه تا به حال 140ميليارد تومان بودجه بيت‌المال را به هدر داده است تا بعد از آنچه در گتوند رخ داد بار ديگر كارنامه سياهي در نگاه ناپايدار و سخت افزاري به توسعه كشور، ما را يك قدم به تخريب و نابودي حتمي نزديك‌تر كند.
بله اين هفته، هفته محيط‌زيست است؛ هفته‌اي كه در آن مراسم متعددي برگزار مي‌شود كه در آن مسئولان از تلاش‌هاي خود در پاسداشت ميراث صدها ميليون سال تاريخ طبيعي اين سرزمين سخن‌ها مي‌گويند. گاهي احساس مي‌كنم كه اين مراسم بيشتر شبيه مراسم يادبود و يا مجلس ترحيم براي طبيعت است. و چه غم‌انگيز است وقتي از متوفي فرزندي باقي نمانده است تا بقاي عمر و طول عمر آنها را آرزو كرد. اين سرنوشت امروز جنگل‌هاي ايران است؛ جنگل‌هايي كه نابخردانه يكي يكي براي هميشه محو مي‌شوند و «سد و چاه و چرا و آتش و جاده» به هيچ نهالي فرصت نمي‌دهند تا جانشيني باشد بر خاكستر به جا مانده از والدين خويش.