ارسال کننده خبر نادر زندی
سرنوشت شوم آشوراده
محیط زیست > منابع طبیعی – وقتی خبر سفر استانی رئیسجمهور به استان سرسبز گلستان به گوش ما رسید، بنا بر وعدههای رئیس سازمان حفاظت محیطزیست انتظار داشتیم خبرهای خوشی به گوشمان برسد. امید داشتیم که تدبیر پیشه شود و ظلمی که سالها به این استان شده بود جبران گردد.
كمك شود جاده مرگ كه نهتنها باعث كشت و كشتار حيات وحش ميشود بلكه با آتشسوزيهاي سالهاي اخير مركز تنوع زيستي ايرانرا با شتاب زياد نابود ميكند به خارج پارك ملي گلستان منتقل شود. اما با كمال تعجب نتيجه سفر شما، ما را نا اميد كرد.
ديديم كه مجوز واگذاري آشوراده را صادر شد و انتقال جاده پارك ملي گلستان هم عملا منتفي اعلام شد و بيشترين توجه به سدسازي و پتروشيمي معطوف شد. من به نوبهخود تأسف و ناراحتي خود را از اين بيتدبيري اعلام ميكنم.
اين تصميمات در ادامه همان راهي است كه در دولت قبل گرفته ميشد. درست يادم ميآيد زماني كه در دولت قبل واگذاري آشوراده مطرح شد، موجي از مخالفت و اعتراض بلند شد. يكي از معترضان رياست فعلي سازمان محيطزيست بود. حالا چه اتفاقي افتاده كه پروژههاي واگذاري در دولت جديد به راه افتاده است؟
از آستارا تا زاغ مرز 550كيلومتر ساحل است. كل ساحل در اين مسير نابود شده است. ويلاسازي، شهرسازي، بندرسازي و صدها كاربري ديگر حتي يك متر هم براي طبيعت باقي نگذاشته است. روانه شدن فاضلاب عملا كل خزر را در معرض نابودي قرار داده است.
تنها باريكهاي كه هنوز آثاري از سواحل ماسهاي باقي مانده است بخش كوچكي از ميانكاله و جزيره آشوراده بود. در اين سواحل هنوز اندكي از گياهان ماسه دوست و شور دوست شانس ماندگاري داشتند. آيا اين همه دستاندازي به سواحل خزر كم بود كه اين جزيره امن هم به زبالهداني، فاضلاب و مركزي براي دپوي بتن و ميلگرد تبديل شود ؟
بايد چند آتشسوزي در گلستان رخ دهد و چند هزار حيوان زير چرخ خودروها له شود تا مجاب شويم جاده گلستان را جابهجا كنيم. در اين كشور كه در جاي جاي آن، چه در جنگل و كوه و بيابان انواع و اقسام اتوبانها كشيده شده است، آيا نجات بهشت تنوع زيستي ايران سهمي از اين همه پروژهها ندارد؟ آيا قرار است گلستان هم به سرنوشت درياچه اروميه تبديل شود؟ تا كي بايد متخصصان و كارشناسان محيطزيست شبها نخوابند و غم و غصه ندانم كاري در عرصه محيطزيست كشور را بخورند؟ مگر هنوز هم فرصتي باقيمانده است؟ اميد داشتيم كه تدبير پيشه شود اما نااميد شديم. اين نه حق خونهاي ريخته پلنگهاي پارك ملي گلستان بود و نه حق سواحل ماسهاي آشوراده. براي ما كه سالهاست در سايه توسعه ناپايدار حقي نمانده است.
آخرین دیدگاهها