مرگ کارون؛ تولد ریزگرد

اهواز – ایرنا – اجرای طرح‌های انتقال آب از رودخانه کارون، کانون‌های گرد و غبار در خوزستان را پدید آورده که ادامه این طرح‌ها، شدت گرفتن ریزگردها را به دنبال خواهد داشت.

مرگ کارون؛ تولد ریزگرد

«کارون» لاغرتر می‌شود؛ بیابان‌ها بزرگ‌تر و آوار ریزگردها سنگین‌تر. کارون زندگی بخش، در حال جان دادن است. شاهرگ حیاتی خوزستان، نیمی از آبدهی‌اش را در دو سه دهه اخیر از دست داده است. بخشی از آب رودخانه کارون را پنج سد مخزنی بزرگ بلعیده‌اند. بخشی را هم هفت طرح انتقال آب به کویر. با انتقال آب سرشاخه‌های کارون، جلگه خوزستان هم حالا دارد تبدیل به کویری بزرگ می‌شود. طوفان‌های خاک ۲۰ سالی می‌شود که نفس خوزستان را بند آورده‌اند.

بحرانی‌ترین کانون‌های گرد و غبار خوزستان، در حوضه رودخانه کارون قرار دارند که با خشک شدن این رودخانه شکل گرفته و در حال گسترش هستند.

آنطور که رییس دانشکده علوم آب دانشگاه شهید چمران اهواز می‌گوید: گرد و غباری که اکنون خوزستان و کشور را تحت تاثیر قرار داده پدیده جدیدی است که ناشی از خشک شدن بسترهای آبی، اعم از بستر رودخانه‌ها، تالاب‌ها و یا آبگیرهای فصلی و مناطق دارای پوشش گیاهی، چه در داخل و یا خارج از کشور است است. به تبع خشک شدن این بسترها شوری خاک نیز بالا رفته و آمادگی بلند شدن با کمترین وزش باد را پیدا کرده است. کاهش آورد رودخانه و عدم خیس شدگی عرصه‌ها و بسترهای آبی، باعث گستردگی کانون‌ها شده که با ایجاد توده گرد و غبار، خودش را به مردم نشان می‌دهد.

مهدی قمشی می‌افزاید: بخشی از کانون‌های گرد و غبار در داخل کشور و خوزستان، متاثر از کارون و کاهش آورد این رودخانه است. کانون شرق و جنوب شرق اهواز و کانون اطراف خرمشهر در حوضه رودخانه کارون قرار دارند. البته کانون شرق اهواز از رودخانه کوپال که یک حوضه داخلی است نیز تاثیر می‌گیرد، اگر چه بار مصرفی کوپال بیشتر شده و کمتر می‌تواند به کانون‌ها آب برساند اما اکنون وظیفه خود را انجام می‌دهد. بنابراین بیشترین تاثیر این کانون‌ها ناشی از انشعابات رودخانه کارون و «نهر مالح» است که یک سیلاب‌بر طبیعی رودخانه به شمار می‌آید.

هفت کانون بحرانی

مطالعات سازمان زمین شناسی با عنوان «شناسایی کانون‌های منشاء ریزگرد در خوزستان» که در سال ۹۴ انجام شده، نشان می‌دهد که ۹ درصد از مساحت دشت خوزستان، در حدود ۳۵۰ هزار هکتار به منشاء تولید گرد وغبار تبدیل شده است. این مناطق در قالب هفت محدوده شامل ناحیه جنوب غرب هویزه (کانون شماره یک)، ناحیه شمال و شرق خرمشهر (کانون شماره ۲)، ناحیه شرق اهواز (کانون شماره ۳)، ناحیه جنوب و جنوب شرق اهواز (کانون شماره ۴)، محدوده بندرامام-امیدیه (کانون شماره ۵)، محدوده ماهشهر-هندیجان (کانون شماره ۶) و محدوده شرق هندیجان (کانون شماره ۷) معرفی شده‌اند. این کانون‌ها در مراتع تخریب شده، زمین‌های کشاورزی دیم رها شده، اراضی بدون پوشش، تالاب‌ها و آبگیرهای خشک شده و اراضی کشاورزی آبی گسترش یافته‌اند.

کانون‌های ۲ و ۳ و ۴ که متاثر از رودخانه کارون هستند، بیش از یک سوم کانون‌های گرد و غبار خوزستان را تشکیل می‌دهند.

بنابر مطالعات سازمان زمین شناسی، «ناحیه شمال و شرق خرمشهر» با وسعت حدود ۲۸ هزار و ۳۰ هکتار شامل دشت‌های آبرفتی مسطح و دانه‌ریز هستند که فاقد پوشش گیاهی بوده و شوری زمین در آنها بالاست.

«ناحیه شرق اهواز» با مساحت ۱۵ هزار و ۶۶۰ هکتار، دربرگیرنده پلایای (حوضه رسوبی) خشک شده نهر مالح و آبگیرهای انتهای رودخانه کوپال است که در طی خشکسالی‌های اخیر و کاهش آب ورودی خشک شده و به کانون تولید ریزگرد تبدیل شده‌اند. آبگیر مالح توسط سیلاب‌های کارون، آبراهه‌های محلی و رودخانه کوپال تغذیه می‌شود.

«ناحیه جنوب و جنوب شرق اهواز» نیز ۱۱۲ هزار و ۶۳۶ هکتار مساحت دارد که شامل بخش‌هایی از غرب نهر مالح را در جنوب اهواز تا نواحی غرب جراحی و رامشیر در برمی‌گیرد. این پهنه گسترش قابل توجهی دارد و شامل مجموعه‌ای از آبگیرهای خشک شده است.

کانون‎های شرق و جنوب شرق کانون‌های فوق بحرانی استان معرفی شده که منشاء طوفان‌های گرد و خاک در بهمن ماه ۹۳ و ۹۵ بود. به ویژه در سال ۹۵، این طوفان‌ها قطع چند روزه برق، آب و مخابرات را در خوزستان به دنبال داشت که سبب شد دولت طرح مقابله با ریزگردها را تصویب کند.

انتقال آب کارون را متوقف کنید

رییس دانشکده علوم آب اهواز همچنین طرح‌های انتقال آب را در شکل‌گیری کانون‌های گرد و غبار موثر می‌داند و می‌گوید: هر چیزی که باعث کاهش آورد رودخانه شود مثل افزایش بار مصرف، در تشکیل این کانون‌ها تاثیر دارد. طرح‌های انتقال آب در تولید بخشی از این کانون‌ها موثر است اما نمی‌توان به طور دقیق سهم این طرح‌ها را برآورد کرد.

قمشی با بیان اینکه برنامه ‎ها برای افزایش مصرف و یا طرح‌های انتقال آب، با همان شدت قبل، در حال اجراست، می‌افزاید: با طرح‌های جدید وزارت نیرو بطور قطع افزایش خشکیدگی و به تبع آن افزایش کانون‌های گرد و غبار را خواهیم داشت و نمی‌توانیم به تثبیت کانون‌ها امیدوار باشیم. بنابراین نه تنها نباید منتظر بهبود شرایط باشیم، بلکه باید شاهد گسترش کانون‌ها و افزایش روزهای گرد و خاکی باشیم.

وی اضافه می‌کند: از سوی دیگر طرحی که برای تثبیت کانون‌های گرد و غبار در حال اجراست، به صورت اصولی و علمی کار نشده و به دلیل تامین نشدن آب مورد نیاز عرصه‌های نهالکاری، ناتمام ماند. به طوری که شنیده شده بخشی از نهالکاری‌ها نیز خشک شده و از بین رفته است.

قمشی یکی از راهکارهای کاهش ریزگردهای خوزستان را توقف طرح‌های انتقال آب می‌داند و می‌گوید: با انتقال آب کارون، رودخانه نمی‌تواند وظایف خود را در پایین دست انجام دهد که اثرات منفی آن را در محیط زیست مشاهده می‌کنیم. طرح‌های انتقال آب با ایجاد خشکسالی انسان ساخت، علاوه بر محیط زیست به بخش کشاورزی خوزستان نیز آسیب وارد کرده است. کاری که وزارت نیرو دارد انجام می‌دهد، مصداق «فاجعه متروپل» است اما صدایش را نمی‌شنویم، با وجودیکه تلفات هم می‌دهیم.

وی با تاکید بر اقدام برای کاهش کانون‌های داخلی گرد و غبار، تصریح می‌کند: ما همیشه سعی می‌کنیم یک دشمن خارجی پیدا کنیم و تقصیرها را به گردن او بیندازیم تا خودمان تغییر و تحولی در رویکرد و برنامه‌هایمان ندهیم. اکنون نیز ترکیه مقصر همه گرد و خاک‌ها معرفی شده، این در حالی است که نباید انتظار داشته باشیم ترکیه از طریق روابط دیپلماتیک تغییری در برنامه‌های خود یا سرعت کنترل آب بدهد. آنهم در حالیکه در کشور ما بالادست به پایین دست رحم نمی‌کند و وزارت نیرو بدون توجه به محیط زیست طرح‌های انتقال آب بین حوضه‌ای اجرا می‌کند. بنابراین اگر بخواهیم کاری انجام دهیم باید در کانون‌های خودمان دست به عمل بزنیم؛ با توقف طرح‌های مخرب انتقال آب و ایجاد پوشش گیاهی، وگرنه نمی‌شود کار را به ترکیه واگذار کرد.

۱۴ طرح برای انتقال کارون

کارشناسان بر این باورند که متوسط ۶۰ ساله آورد آب کارون بزرگ ۱۹ میلیارد مترمکعب بوده که در ۲۰ ساله اخیر به متوسط ۱۴ میلیارد مترمکعب رسیده است، و در خشکسالی‌ها آبدهی این رودخانه تا ۱۰ میلیون مترمکعب نیز کاهش می‌یابد. کاهش شدید آبدهی این رودخانه علاوه بر تنش‌هایی که به بخش آب شرب و بهداشت و کشاورزی خوزستان وارد کرده، محیط زیست این استان را نیز دستخوش بحران کرده که یکی از آنها شکل‌گیری کانون‌های ریزگرد است. طرح‌های انتقال آب از متهمان اصلی خشکی کارون به شمار می‌آیند. تا کنون ۱۰ طرح انتقال آب از سرشاخه‌های کارون بزرگ (کارون و دز) به فلات مرکزی با حجم بیش از ۲ میلیارد مترمکعب اجرا شده یا در حال اجراست.

طرح‌های انتقال آب از سرشاخه‌های رودخانه کارون در سال ۱۳۳۲ با طرح «کوهرنگ یک» برای انتقال ۲۹۷ میلیون مترمکعب به زاینده‌رود آغاز شد. بعد از آن «کوهرنگ۲» برای انتقال ۲۴۶ میلیون مترمکعب آب به زاینده رود در سال ۱۳۶۸ به بهره‌برداری رسید. طرح‌های انتقال آب «قمرود یک» و «قمرود ۲» برای انتقال ۳۰۰ میلیون مترمکعب به قم در سال‌های ۱۳۸۹ و ۱۳۹۵ اجرا شد. سپس طرح «چشمه لنگان» برای انتقال ۱۲۰ میلیون مترمکعب به زاینده رود در سال ۱۳۸۴، طرح «خدنگستان» برای انتقال ۷۰ میلیون مترمکعب به زاینده رود در سال ۱۳۹۲ و طرح «سد کمال» برای انتقال ۶۵ میلیون مترمکعب آب به اراک در سال ۱۳۹۰ اجرا شدند. طرح «کوهرنگ ۳» نیز برای انتقال ۲۶۸ مترمکعب به زاینده رود احداث شده که بدون افتتاح رسمی در حال بهره‌برداری است.

طرح «بهشت آباد» برای انتقال ۵۸۰ میلیون مترمکعب به استان‌های اصفهان، کرمان و یزد و طرح «ونک سولگان» برای انتقال ۲۰۰ میلیون مترمکعب به رفسنجان با وجود مخالفت‌ها ردیف اعتباری داشته و در حال اجرا هستند. همچنین طرح «ماربر» برای انتقال ۳۰۰ میلیون مترمکعب به کویر ابرقو سیرجان، طرح سد مخزنی «تنگه سرخ» برای انتقال آب ۲۳۰ میلیون مترمکعب به استان فارس، طرح «گوکان» برای انتقال ۲۲۰ میلیون مترمکعب به زاینده رود و «سد خرسان» با حجم حدود ۱.۲ میلیارد مترمکعب و سیستم انتقال آب ۴۰۰ میلیون مترمکعب به استان‌های اصفهان، کرمان و یزد در حال مطالعه هستند.

بیابان‌زایی با انتقال کارون

عضو هیات علمی گروه خاک شناسی دانشگاه شهید چمران اهواز معتقد است: به طور کلی انتقال آب بین حوضه‌ای اکولوژی منطقه را برهم می‌ریزد و باعث می‌شود یکسری گونه‌ها از بین برود و یکسری مناطق تبدیل به بیابان و کانون گرد و خاک شود که این انتقال آب‌ها بیشتر روی کانون شرق و جنوب شرق اهواز تاثیر گذاشته است.

احمد لندی می‌گوید: «نهر مالح» به عنوان سیلاب‌بر طبیعی کارون، در گذشته سرریز این رودخانه را به هورهای منطقه منتقل می‌کرد اما با کاهش آبدهی کارون، این رودخانه دیگر آبی ندارد که این هورها را مرطوب کند به همین دلیل کانون‌های گرد و خاک در شرق و جنوب شرق اهواز شکل گرفته است. البته دستکاری‌های دیگری نیز در این منطقه همچون جاده‌سازی یا تاسیسات ایجاد شده است.

وی توضیح می‌دهد: مکانیزم بلند شدن گرد و خاک به این صورت است که معمولا باید باد با سرعت کافی رخ بدهد، دشتی که باد در آن حرکت کند و در نهایت ذرات خاک جدا از هم، باید وجود داشته باشد تا شاهد خیزش گرد و خاک باشیم. رطوبت کافی در خاک و یا وجود موادی مثل آهک و گچ، باعث چسبندگی ذرات خاک می‌شود. اتفاقی که افتاده اینست که در عمده مناطق خوزستان، خاک‌ها چسبندگی خود را از دست داده‌اند. این مناطق قبلا آبگیر بوده و اکنون آبی به آنها نمی‌رسد چرا که رودخانه کارون دبی کافی برای مسیر خود ندارد، چه برسد به اینکه سرریز و این عرصه‌ها را مرطوب کند.

لندی می‌افزاید: وقتی آب را از سرشاخه‌ها خارج می‌کنیم، حتی همان ۲۰۰ میلیون مترمکعبی که منتقل می‌شود در این مکان‌ها بسیار باارزش است و مانع شکل‌گیری کانون‌های گرد و خاک می‌شود. طبق مطالعه‌ای که یکی از دانشجویان دکترا انجام داده در کانون گرد و خاک جنوب شرق اهواز، در صورتی که بتواننیم ۲ تا ۴ درصد رطوبت خاک را برگردانیم، خاک دچار فرسایش نمی‌شود به این معنی که باد نمی‌تواند ذرات خاک را جابجا و گرد و خاک ایجاد کند. بنابراین اگر می‌توانستیم حداقل آبی را به این مناطق منتقل کنیم و مراتع احیا می‌شد یا اگر آب کافی برای کشاورزی داشتیم، کانون‌های گرد و خاک بوجود نمی‌آمد.

خشک‌رودها و کانون‌های ریزگرد

این استاد دانشگاه تصریح می‌کند: انتقال آب بین حوضه‌ای بیشتر روی کانون شرق و جنوب شرق اهواز تاثیر گذاشته اما باید توجه داشت که خوزستان پنج رودخانه دارد و آب همه آنها کاهش داشته که هر کدام حوضه‌هایی را شکل داده‌اند. بطور نمونه ۵۰ هزار تا ۷۰ هزار هکتار کانون گرد و خاک در اطراف هورالعظیم داریم، در حالیکه اگر آب کافی به این تالاب برسد امکان بلندشدن گرد و خاک از آن نواحی به حداقل می‌رسد.

وی ادامه می‌دهد: ما اکنون علاوه بر کارون، در کرخه، مارون و زهره هم همین مشکل را داریم. روی رودخانه‌های مارون و کرخه سدسازی شده، این سدسازی‌ها هم در واقع برای انتقال آب و افزایش مصرف است. ابتدا سدها را برای کنترل سیلاب می‌سازند اما بعد میبینیم که آب آن را منتقل می‌کنند. مثلا در ایلام طرح توسعه کشاورزی در حال اجراست که اگر جلوگیری نشود در سال‌های آینده مشکلات مضاعف می‌شود.

لندی می‌گوید: با اتفاقاتی که دارد می‌افتد، احتمال تشدید کانون‌ها وجود دارد. خشکسالی‌ها و کمبود رطوبت، احتمال فعال شدن کانون‌های گرد و خاک در داخل استان را بیشتر از گذشته کرده است.

وی نیز مهم‌ترین راهکار توقف طرح‌های انتقال آب بین حوضه‌ای می‌داند و می‌افزاید: این انتقال آب‌ها از کارون برای تامین آب صنایع در استان‌های کویری صورت می‌گیرد که صحیح نیست.

لندی با اشاره به نقش موثر نمایندگان مجلس در توقف طرح‌های انتقال آب، اضافه می‌کند: نمایندگان خوزستان باید پیگیری کنند و اجازه ندهند انتقال آب بیش از این صورت گیرد. آنها بجای شعارهای احساسی در مجلس، می‌توانند از مجامع علمی اطلاعات بگیرند و با استدلال علمی و مدارک مستند و مستدل از حق خوزستان دفاع کنند چرا که مشکلاتی که این طرح‌ها ایجاد می‌کند بسیار جدی است.

زنگ خطر پیشروی بیابان

منصور رییس سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری کشور، ۳۰ میلیون هکتار از پهنه‌های کشور را در معرض فرسایش بادی دانسته و گفته است: فرسایش بادی سالانه سه هزار میلیارد تومان به زیرساخت‌های کشور خسارت وارد می‌کند.

در خوزستان نیز ۳۵۰ هزار هکتار شن‌زار و ۳۵۰ هزار هکتار کانون ریزگرد شناسایی شده و ۷۰۰ هزار هکتار از اراضی این استان نیز در معرض بیابانی شدن است.

مطالعه موسسه تحقیقات جنگل‌ها و مراتع کشور در مقاله‌ای با عنوان «نقش حذف ظرفیت‌های سیلابی در فعال شدن کانون‌های گرد و غبار خوزستان» نشان می‌دهد بهم ریختگی سیسم طبیعی هیدرولوژیکی در حوضه‌های آبخیر با تخریب و تغییر مسیر رودخانه‌ها و مسیل‌ها و دستکاری بی‌مهابا در نظام طبیعی آبگیری تالاب‌ها و دشت‌های سیلابی نقش بسزایی در فعال شدن کانون‌های گرد و غبار خوزستان داشته است.

نتایج این مطالعه روند کلی تغییرات سطوح سیل‌گیر در هفت کانون گرد و غبار خوزستان را از گذشته تا حال کاهشی دانسته که در دهه اخیر (۱۳۹۶-۱۳۸۷) کاهش بیشتری در میزان شدت سیلاب‌ها و سطح سیل‌گیر بوجود آمده است. بنابر این تحقیقات، علاوه بر خشکسالی و تغییرات اقلیمی، سازه‌های احداث شده بر رودخانه‌های مشرف به کانون‌های گرد و غبار (بندهای خاکی، سدهای مخزنی و انحرافی) با حذف ظرفیت سیلابی از سیلاب‌دشت‌ها همچنین با هدایت آب ناشی از سیل به مناطقی متفاوت با دشت سیلابی طبیعی رودخانه، نقش مخربی را بازی کرده و در طول زمان منجر به فعال شدن کانون‌های گرد و غبار شده‌اند که این مساله به وضوح در کانون جنوب شرق اهواز مشاهده شده است.