عواملی نفس زاینده‌رود را به شماره انداخته‌اند

امروز روز ملی زاینده‌رود یا زنده‌رود است؛ رودخانه‌ای که به‌عنوان نماد هویتی و فرهنگی شناخته می‌شود اما چند سالی است که حال خوبی ندارد؛ گویی که صدها سال ‌پیش خشک شده و حیاتی نداشته است.

عواملی نفس زاینده‌رود را به شماره انداخته‌انداما آیا نمی‌توان این رودخانه که نمادی ملی است را بار دیگر جاری دید؟ یک کارشناس آب می‌گوید: شفافیت در آمار و اطلاعات درباره منابع موجود آب و میزان مصارف آن در بخش‌های مختلف نخستین گام در جهت کاهش و مدیریت مصرف آب و در نتیجه نجات زاینده رود است.

به گزارش ایسنا، مگر کسی هم هست که زاینده رود را نشناسد و انعکاس تصاویر پل خواجو و سی و سه ‌پل را بر آن ندیده باشد؟ بله هست، نسل جوان امروزی اگر شانسی نداشته باشد و در زمان‌هایی مشخصی به اصفهان سفر نکند با یک ‌پهنه خشکی مواجه می‌شود که به زمین بازی کودکان تبدیل شده، نه دیگر از آب خبری هست و نه باد خنک، تنها شاید کمی غبار و خاک باشد که به چشم و بینی می‌رود.

زاینده‌رود که بزرگترین رودخانه مرکزی ایران است، چند سالی است که حال خوبی ندارد و اقدامات متعددی از جمله انتقال آب از سرشاخه‌های دیگر طی سال‌های گذشته به‌منظور جبران کمبود آب این رودخانه تاریخی انجام شده است. کمبود منابع آب در ‌پایین‌دست حوضه زاینده رود نیز باعث شده طی سال‌های اخیر در بیشتر طول سال جریان آب این رودخانه بسته و ذخیره شود اما آیا این اقدامات راه حل جبران کم آبی و نجات زاینده رود بوده است؟ روز ملی زاینده رود در حالی امسال گرامی داشته می‌شود که فرونشست زمین بخش‌های مختلف اصفهان را در خود می‌بلعد، آیا می‌توان ادعا کرد که راهکارهای ‌اندیشیده شده طی سال‌های اخیر مناسب بوده‌اند؟

رضوان السادات شریف‌نیا – کارشناس و فعال حوزه آب – ضمن اشاره به اهمیت زاینده رود به‌عنوان یک اکوسیستم و تغذیه‌کننده منابع آب زیرزمینی به ایسنا می‌گوید: این رودخانه تنها یک کانال آبرسانی نیست که هرزمان بتوان جریان آب در آن را قطع یا وصل کرد بلکه یک زیست‌بوم دارای حق‌آبه محیط زیستی است که نقش مهمی نیز در تغذیه سفره‌های آب زیرزمینی دارد؛ سفره‌هایی که خشک شدن آن‌ها باعث فرونشست زمین شده است و بسیاری از سازه‌ها و زیرساخت‌ها از جمله سازه‌های تاریخی اصفهان را تهدید می‌کند.

این کارشناس آب تاکید می‌کند: در چنین شرایطی بستن جریان این رودخانه ‌به همراه برداشت‌های کنترل نشده از آب زیرزمینی می‌تواند پیامدهای متعددی را از جمله فرونشست زمین به‌همراه داشته باشد، با این حال آنچه به‌عنوان مهم‌ترین کارکرد زاینده رود مطرح می‌شود، نقش آن در تامین آب شرب بسیاری از شهرها و روستاها است و همین مساله باعث شده که به بهانه ذخیره آب برای مصارف شرب جریان این رودخانه قطع و تنها گاهی برای مصارف کشاورزی رهاسازی شود.

وی ضمن بیان اینکه طرح‌های انتقال آب نمی‌تواند راه حل نجات زاینده‌رود باشد، می‌گوید: نتیجه تحقیقات ارزیابی قابلیت پروژه‌های انتقال آب بین حوضه‌ای در تامین نیاز آب حوضه زاینده‌رود بر مبنای رویکرد دینامیک سیستم‌ها، نشان می‌دهد که ‌پروژه‌های انتقال آب از جمله سد و تونل انتقال آب کوهرنگ یک و کوهرنگ دو – که آب را از سرشاخه‌های کارون به زاینده رود منتقل می‌کند- همچنین سد و تونل انتقال آب چشمه لنگان در یک بازه زمانی‌ کوتاه مدت توانسته‌اند کمبود آب را در این رودخانه جبران کنند اما از آنجایی که این اقدامات تصور فراوانی آب را بین مردم و مسئولان ایجاد می‌کند در نتیجه باعث افزایش بیش از ‌پیش مصرف آب چه در بخش شرب و چه در بخش کشاورزی می‌شود و در نهایت همچنان آبی به ‌پایین‌دست حوضه و تالاب گاوخونی نمی‌رسد.

شریف‌نیا ضمن اشاره به اینکه در کشورهای دیگر نیز تحقیقات در زمینه طرح‌های انتقال آب انجام شده است، ادامه می‌دهد: در یک ‌پایان‌نامه دکتری در هند سه ‌پروژه انتقال آب در این کشور مورد بررسی قرار گرفته که نتیجه این مطالعات نشان می‌دهد که طرح‌های انتقال آب بین حوضه‌ای نه تنها توجیه اقتصادی ندارند بلکه باعث تضعیف ‌پایداری هر دو حوضه مبدا و مقصد می‌شود. به‌عنوان مثال در کشور ما برای جبران کمبود آب زاینده رود ‌تصمیم گرفته شد که آب را از یک حوضه ‌پایدار مانند کارون انتقال دهند اما این طرح‌های انتقال آب نه تنها تاکنون به ‌پایداری زاینده رود کمکی نکرده بلکه ‌به تضعیف ‌پایداری کارون نیز منجر شده است.

این کارشناسی ارشد آبیاری و زهکشی اظهارکرد: راهکارهای زیادی برای کاهش مصرف آب در بخش شرب، صنعت و کشاورزی وجود دارد اما متاسفانه مورد توجه برخی سیاست‌گذاران قرار نمی‌گیرد و نهادهای ذی‌ربط نیز اقداماتی در این زمینه انجام نمی‌دهند. بخش زیادی از آب شرب در شبکه فرسوده انتقال و توزیع آب درون‌شهری هدر می‌رود که اگر سهم کوچکی از آن سرمایه‌ که برای انتقال آب هزینه می‌شود را صرف تعمیر و اصلاح این شبکه می‌کردند مصرف آب در بخش شرب تا حد زیادی کاهش ‌پیدا می‌کرد.

با این حال به عقیده این کارشناس آب، شفافیت در اطلاع‌رسانی به مردم درباره منابع آب موجود و میزان مصرف آن یکی از نخستین گام‌هایی است که مسئولان باید برای نجات زاینده رود بردارند. متاسفانه آمار، اطلاعات و مجوزهای بهره‌برداری از آب شفاف نیست و شرکت‌های آب منطقه‌ای هر استان آمار متفاوتی از میزان منابع آب موجود و همچنین میزان مصرف آن در بخش‌های کشاورزی، شرب و صنعت اعلام می‌کنند.

شریف‌نیا می‌گوید: نهادهای ذی‌ربط لازم است میزان هدرفت آب در بخش‌های مختلف را مشخص و اطلاع‌رسانی کنند تا در وهله نخست اعتماد مردم جلب شود. یکی از عمده‌ترین مشکلات در حوزه آب عدم اعتماد مردم به آمار و احساس بی‌عدالتی است این در حالیست که اگر آمار و اطلاعات درباره میزان آب موجود، میزان تخصیص و مصرف آن در بالادست و ‌پایین‌دست و در بخش‌های مختلف به‌درستی در اختیار مردم قرار گیرد به‌طور قطع دیدگاه جامعی نسبت به این موضوع به‌دست می‌آورند و در مصارف خود صرفه‌جویی خواهند کرد.

وی ادامه داد: مردم استان‌های مختلف باید بدانند که اگر آب کمتری مصرف کنند میزان جبران خسارات آنان با مردم استان‌های دیگر برابر خواهد بود و مجوزهای بهره‌برداری از آب با رویه‌ یکسانی نسبت به استان‌های دیگر صادر خواهد شد. علاوه بر تفاوت در رویه‌ها، محرمانه بودن برخی از تصمیم‌گیری‌ها و مشخص نبودن وضعیت مطالعات محیط زیستی و اجتماعی طرح‌های انتقال آب، بر تنش‌های اجتماعی در حوضه می‌افزاید.

این کارشناس و فعال حوزه آب ضمن بیان اینکه مطالعات زیادی در حوضه زاینده‌رود هم در زمینه مدیریت جامع تالاب‌ها و مدیریت یکپارچه منابع آب زاینده‌رود انجام شده است، تصریح می‌کند: راهکارها برای کاهش مصرف آب و مدیریت و احیای زاینده رود مشخص است اما متاسفانه اقدام بنیادینی در این زمینه انجام نمی‌شود. این مطالعات نشان داده مهم‌ترین عاملی که به زاینده رود آسیب می‌رساند بخش کشاورزی است که باید در وهله نخست به‌درستی مدیریت شود و ‌در ردیف دوم و سوم پس از آن نیز صنعت و شرب قرار می‌گیرند.

شریف‌نیا در ‌پایان گفت: راه نجات زاینده رود مشخص است چراکه علاوه بر موسسات تحقیقاتی و دانشگاهی، مجلس و سایر نهادهای کلیدی نیز مطالعاتی در این زمینه انجام داده‌اند اما متاسفانه به‌جای حل ریشه‌ای این مشکلات صرفا به راه حل‌های موقتی بسنده می‌شود که در بلند مدت به زیست‌بوم آسیب وارد می‌کند و زاینده‌رود را به سمت ناپایداری بیشتر می‌کشاند.