ارسال کننده خبر حسین محمودی
خبر-برای نشان دادن مشکلات زیست محیطی ایران، یوز پلنگ مهم بود یا دریاچه ارومیه؟
ه نظر می آید انتقال آب از ارس بیشتر از اینکه مفید به حال دریاچه ارومیه باشد مفید به حال دوستان در مرند، دشت تبریز و شرکت های خصوصی که در دشت تبریز کشت صنعتی دارند، خواهد بود.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی دانا به نقل از آناج، دریاچه ارومیه مدتهاست کانون توجه مردم آذرباجان شده است.خشکی دریاچه جزو دغدغه ها و دردهای مردم اذربایجان است.مسئولان نیز از گذشته تاکنون در حرف تاکید بر احیای ان دارند اما در عمل اقدام در خور و شایسته ای اتفاق نمی افتد.برای بررسی آخرین وضعیت دریاچه مصاحبه ای ترتیب دادیم با رضا کهولی نخبه برجسته جهانی که مدتها روی پروژه دریاچه کار کارشناسی انجام داده است.متن مصاحبه خواندنی ما با کهولی را در ادامه می خوانید.
آناج:لطفا از آخرین وضعیت دریاچه ی ارومیه توضیح بدهید.
با وجود اظهار نظرهای خوشبینانه ی مسئولان دولت یازدهم مبنی بر بهبود وضعیت دریاچه نسبت به گذشته، بررسی های میدانی کارشناسان و طرفداران محیط زیست و تیم ما حاکی از آن است که معجزه ای رخ نداده ونگین فیروزه ی ایران همچنان با شیب تند در مسیر بی بازگشت به سوی فاجعه است. یکی از اتفاقاتی که این روزها بحران دریاچه ارومیه را با خود مواجه کرده افزایش دما و در نتیجه افزایش تبخیر است که موجب شده بیش از 90 درصد دریاچه با بی آبی مواجه و به شوره زار بزرگی تبدیل شود که به نظر می رسد یکی از عمده دلایل شدت گرفتن بحران در این روزها شروع نشدن اقدامات عملیاتی اجرایی دولت برای نجات دریاچه است.اگر این اقدامات شروع می شد، با توجه به زمان یک ساله ای که دولت داشت، مطمئنا وضعیت می توانست بهتر از حال حاضر باشد. پدیده ای که ما الان با آن مواجه هستیم این است که بیشتر از اینکه نگران خشک شدن خود دریاچه و نابودی کشاورزی منطقه ی آذربایجان باشیم، نگران جان انسان هایی هستیم که در این خطّه زندگی می کنند. ما داریم به سمت شروع سونامی نمک حرکت می کنیم و اگر به زودی تغییری در رویه مدیریت این بحران توسط دولت یازدهم ایجاد نشود با یک تراژدی واقعی انسانی مواجه خواهیم بود.
حمایت از دولت به معنی سکوت در برابر اشتباهاتشان نیست!
آناج:مسئولین دولتی مثل وزیر نیرو و خانم ابتکار گفته اند احیای دریاچه ارومیه 15 سال طول می کشد، و اخیرا معاون وزیر نیرو گفته است ده سال طول می کشد؛ در ده سال مذکور چه اقداماتی باید انجام بگیرد؟
بهتر است در پاسخ به این سوال، اقدامات دولت را در یک سال گذشته مرور کنیم. من به عنوان فرزند کوچک این مردم، از طرفداران دولت می خواهم که این حق را به ما بدهند که اقدامات دولت را مرور کنیم. حمایت از دولت به معنی سکوت در برابر اشتباهات دولت نیست. من معتقدم هرکجا که مشاهده می کنیم هر دولتی مرتکب اشتباه می شود، به خاطر منافع ملی، این اشتباه را با صدای بلند ابراز کنیم و نگذاریم کشور و منافع ملی ما به خطر بیافتد. معتقدم با وجود اینکه مسیر دولت در رابطه با نجات دریاچه ی ارومیه مسیر درستی بوده و شخص آقای روحانی در وعده ای که داده نیّت صادقی داشته، ولی باید بگویم ما نمی توانیم با سرعت لاک پشتی دریاچه را نجات بدهیم. این روزها سرعت لاک پشتی و بودجه های ناچیز و قطره چکانی بلای جان دریاچه شده است. یکی از مباحثی که بنده در مورد عملکرد دولت به آن نقد جدی داشتم، تدوین بودجه ی سال 93 بود. همان طور که مردم و کارشناسان و طرفداران محیط زیست مطلع هستند، دولت یازدهم با وجود قول هایی که به مردم آذربایجان داده بود، تنها 20 میلیارد تومان برای موضوع دریاچه ی ارومیه اختصاص داد!
آیا فرستادن میمون به فضا با ارزش تر از جان انسانهاست؟!
سوال ما در آن زمان این بود که الان نیز این سوال را داریم: آیا واقعا دولت می خواهد در این ده سال با همین 20 میلیاردها دریاچه را نجات بدهد؟! آیا این سرعت لاک پشتی و بودجه های قطره چکانی با بزرگی بحران دریاچه تناسبی دارد؟! آیا با خطری که جان انسان ها را تهدید می کند، تناسبی دارد؟! سوالی که در زمان تصویب بودجه ی 20 میلیاردی پیش آمد، این بود که، وقتی پروژه ای مثل پروژه ی ارسال میمون به فضا، بودجه ای بالغ بر 500میلیارد تومان می گیرد، آیا اختصاص 20 میلیارد تومان به دریاچه ی ارومیه نشان از این نیست که جان انسان ها بی ارزش تر از ارسال میمون به فضاست؟!
سوال این بود که آیا این نشان نمی دهد که دولت با تناقض جدی بین گفته ها و عملکردهایش مواجه است؟! یا وقتی ما بررسی می کنیم و می بینیم که استان اصفهان برای نجات زاینده رود بودجه ای بالغ بر 700میلیارد تومان گرفته، درحالی که بزرگی آن بحران به بزرگی این بحران نیست(که البته آن بحران هم بحران است و من قبول دارم)، آیا چنین رفتارهایی باعث دلسردی مردم و حتی طرفداران دولت نمی شود؟! متاسفانه در زمان تصویب بودجه، با وجود نقدهای جدی که بر این موضوع وارد کردیم اما دولت پاسخ جدی نداد و مجلس محترم نیز متاسفانه همان بودجه را برای دریاچه ارومیه تصویب کرد.
به نظر می رسد ما بیشتر از اینکه در موضوع دریاچه ارومیه زمان را به خاطر انجام پروژه ها نیاز داشته باشیم، به خاطر بی تدبیری های دوستان به 10، 15 سال اشاره می کنند.
چرا دولت تاکنون اقدام عملی انجام نداده؟
اگر بخواهیم اقدامات دولت را در یک سال گذشته بررسی کنیم، این سوال پیش می آید که اقدامات ساده ای را که دولت می توانست شروع کند، چرا تا به حال شروع نکرده؟ مگر آقای روحانی در اولین جلسه ی هیئت رئیسه نفرمودند که اولویت من نجات دریاچه ی ارومیه است؟! پس انتظار مردم این است که از فردای همان روز آقای چیتچیان دستور شروع اقدامات عملیاتی را صادر می کرد.
در دولت گذشته و در سالیان گذشته کارشناسان روی این موضوع کار کرده بودند و محتویات تئوری این کار آماده بود. چرا لایروبی رودخانه هایی که در مسیر دریاچه ارومیه وجود داشتند، شروع نشد؟ مردم ما در چند ماه گذشته شاهد بودند که به دلیل عدم انجام این لایروبی ها، بارش ها نتوانست روی دریاچه ی ارومیه تاثیری داشته باشد. چون آب هایی که در حوزه ی آبریزه ی دریاچه ی ارومیه وارد شد، حتی نتوانست روان آب ایجاد کند. آیا این اقدام خیلی بزرگ بود؟!
سوال دیگر از وزارت نیرو و مجموعه ی دولت این است که در یک سال گذشته چه کاری برای استفاده از روش های نوآورانه و فناورانه در زمینه مدیریت این بحران انجام گرفته است؟ چه اقدامی برای مقابله با چاه های غیرمجاز موجود در حوزه ی آبریزها انجام شده است؟ ما از یک طرف شعار نجات دریاچه ارومیه را می دهیم و از طرف دیگر هزاران چاه غیرمجاز در بستر آبریز دریاچه ی ارمیه وجود دارد؟ بهتر است اینگونه بپرسم که مردم ما (همین مردمی که نگران دریاچه ارومیه و پیگیر موضوع هستند) برای کم شدن این چاه های غیرمجاز(که خودشان آن ها را کنده اند) چه کاری انجام داده اند؟
مسئولین چشم به معجزه دوخته اند/دولت گذشته که در گفتار درمانی متخصص تر از این دولت بود!
به نظر می آید متاسفانه بیشتر دوستان در دولت در انتظار معجزه برای نجات دریاچه ارومیه هستند تا اقدامات عملیاتی و جدی. وقتی بررسی می کنیم، در عرض چند ماه گذشته بیش از 50 نشست و همایش مجلل در زمینه دریاچه ارومیه برگزار شده است. آیا این اقدامات ادامه ی رویه ی دولت گذشته در زمینه وعده درمانی دریاچه نیست؟! دولت گذشته که ماشاءالله در زمینه وعده درمانی وارد تر از این دولت بود؛ اگر می توانست با وعده درمانی کاری انجام بدهد، انجام می داد. پس چرا دولت فعلی اشتباهات گذشته را تکرار می کند؟! ایا برگزاری همایش و نشست برای دریاچه ی ارومیه یک لیتر آب به ارمغان آورده است؟
رییس جمهور به شعار احیای دریاچه بیش از مسئولین استانی وفادار تر است!
اصلی ترین چیزی که ما در دولت می بینیم این است که سرعت عمل لازم را ندارد و این باعث ایجاد بی اعتمادی در مردم شده است. من به عنوان فردی که در میان مردم هستم، می بینم که عدم وجود سرعت حرکت در مدیریت بحران، موجب نگرانی شدید مردم و بی اعتمادی آن ها نسبت به اقدامات دولت یازدهم و وعده های آقای رئیس جمهور شده است. در حالی که حداقل بررسی های شخص بنده نشان می دهد که حتی آقای رئیس جمهور بر روی وعدهاش بیشتر از مسئولین استانی ما وفادار هستند. درواقع گاه مسئولین استانی ما نسبت به بقیه بدنه ی دولت در خصوص دریاچه ی ارومیه بیشتر تعطیل هستند. مردم ما می دانند که همین نگرانی ها بایت تهدید جانشان، باعث شد که سال ها پیش نخبگان، اساتید دانشگاه و تیم ما از کارهای مهم خود دل بکند و آن ها را تعطیل کند تا روی موضوع دریاچه ی ارومیه متمرکز شود.
در دیدار با یکی از مراجع گفتم که حس ما برای احیای دریاچه حس رزمندگان دفاع مقدس است
در دیداری که با یکی از مراجع داشتم، گفتم حسی که در بیشتر بچه ها بود، دقیقا همان حسی بود که در دوران جنگ رزمندگان داشتند که از چیزهایی که دوست داشتند گذشتند و برای مبارزه با بعثی ها به میدان آمدند. بچه های ما نیز از خیلی از دلبستگی هایشان گذشتند و در چند سال گذشته به میدان عمل آمدند در حالی که صحبت کردن از دریاچه ی ارومیه سخت بود.
در سالیان گذشته، صحبت کردن از دریاچه ی ارومیه مصادف بود با خیلی چیزها ولی ما در همین سالها در مسیر بحران دریاچه حضور پیدا کردیم و تلاش کردیم. و دلیل عمده حضورمان نیز مطالبه ی مردم بود نه به خاطر تشویق مسئولان و زر و زور. ما آمدیم چون مردم از ما خواستند.
آناج:به عنوان یک نخبه ی صاحب نظر چه پیشنهاداتی جهت کنترل بحران دریاچه ی ارومیه (حداقل در کوتاه مدت) دارید؟
من از فرصت مصاحبه با خبرگزاری شما استفاده کرده و یک گزارش به مردم می دهم که ما از همان روز اول که دولت کارش را شروع کرد، پیشنهادات مشخص خودمان را که اعتقاد داشتیم کم هزینه ترین، اجرایی ترین و مطمئن ترین روش ها هست، در اختیار دولت قرار دادیم. لازم است مردم ما بدانند که بیش از سه هزار ساعت کار انجام دادیم تا آن پیشنهادات را دربیاوریم. بیش از ده ها جلسات کارشناسی در دولت گذشته در زمینه پروژه ها تشکیل دادیم اما متاسفانه دولت تا این لحظه پاسخ مشخصی به پروژه های ارائه شده ی ما نداده است.
یکی از اصلی ترین پروژه هایی که ما ارئه کردیم، استفاده از روش های نو و فناورانه برای تامین آب برای دریاچه ی ارومیه از طریق تعدیل آب و هوا به میزان سه الی پنج میلیارد متر مکعب در عرض یک سال بود. ادعا می کنم که هیچ تیمی تا کنون نتوانسته است چنین پروژه ای را مطرح کند. ما روی این پروژه بیش از سه هزار ساعت کار کردیم. این پروژه تائیدیه ی کارشناسان بین المللی را داشت که با انجام متداوم این پروژه می توانست قسمت اعظمی از این بحران حل شود. اما متاسفانه نخبگان، همواره در دولت های قبلی و شاید در دولت های آینده مظلوم هستند و پروژه های ما همچنان روی میز مسئولان خاک می خورد.
طرح افزایش بارش برف را به دولت پیسنهاد دادیم
پروژه ی دیگری که ما ارائه کردیم، طرح افزایش بارش برف بود. بررسی های ما نشان داد که یکی از مشکلات ما در حوضه های آبریز دریاچه ی ارومیه کاهش بارش برف و کاهش ذخیره های برفی منطقه است. ما این پروژه را در دولت قبل داده بودیم و در این دولت نیز پیگیر شدیم که جوابی بگیریم چون این دولت با شعار باز کردن قفل هایی که بسته مانده، وارد کارزار شد. اما متاسفانه کلید طلایی و خیالی دولت یازدهم تا کنون برای ما هیچ قفلی را باز نکرده است و همچنان قفل پروژه های نخبگان بسته است. از پروژه ی افزایش برف نیز هنوز هیچ حمایتی صورت نگرفته است.
پروژه ی دیگری در زمینه مدیریت هوشمند منابع آبی دریاچه ی ارومیه داریم که اگر اجرا می شد کمک می کرد که دوستان در وزارت نیرو به آبریز تمرکز داشته باشند و کار انجام بدهند. اما این طرح نیز هنوز معطل است.
ما به بحث کاهش تبخیر اشاره کردیم که اگر حمایت می شد امروز ما با بحران افزایش تبخیر مواجه نمی شدیم. ما روش هایی را پیشنهاد کردیم که از این طریق می توانستیم تبخیر دریاچه ی ارومیه را مدیریت کنیم.
تیم ما در چند سال گذشته پروژه های مذکور و پروژه های دیگری را آماده کرد و همه را در همان روز اول شروع کار دولت، از طریق دوستان مختلف، در اختیار دولت یازدهم قرار دادیم. با حضور استاندار آذربایجان شرقی، آقای جبارزاده، این پروژه ها در اختیار ایشان قرار گرفت و حتی به استانداران استان های ذی ربط نیز ارائه شد. ولی همه ی دولت به یک شکل هیچ جوابی نمی دهند.
هیچ فرصتی برای ما داده نمی شود تا توانایی فرزندان این ملت را اثبات کنیم
لازم است مردم بدانند که ما در طی شش، هفت سالی که روی این موضوع کار می کنیم، بدون هیچ حمایتی به فعالیت خودمان ادامه دادیم. ما احساس می کردیم و احساس می کنیم که نجات دریاچه ی ارومیه برای ما یک وظیفه ی تاریخی است. اما متاسفانه با وجود این همه فعالیت های فداکارانه و بدون هیچ حمایتی، در این مدت، هیچ فرصتی به ما داده نشد که بتوانیم توانایی های فرزندان این مرز و بوم را ثابت کنیم.
حتی در روزهای اول که آقای چیتچیان در مجلس حاضر شده بود، با اشان مطرح کردیم و گفتیم شما همین فرصتی را که در اختیار چشم آبی ها قرار می دهید (وزیر نیروی ما مشهور به همکاری با روس ها و چینی هاست) در اختیار ما هم قرار بدهید که ما فرزندان همین سرزمین هستیم. این هم در راستای جنبش نرم افزاری است و هم در راستای حل نیازهای کشور است اما متاسفانه تاکنون حتی وقت نکردندد که به ما جواب بدهند و حداقل “نه” بگویند. اگر حداقل “نه” بگویند، هم تکلیف ما مشخص می شود و هم تکلیف مردم.
جالب تر اینکه ما احساس می کنیم ماندن ما در کشور، با این عدم حمایت ها گاه بی فایده است. لازم است مردم ما بدانند که امثال رضا کهولی با وجود تمام پیشنهادات خارجی، در کشور نمانده اند که خانه نشین باشند. ما در کشور نمانده ایم که طرح هایمان خاک بخورد. ما در کشور نمانده ایم که در دست آدم های کوته فکر و کوته نظر پیر شویم. ما در کشور ماندیم که به وظیفه ی تاریخی خود عمل کنیم. ما در کشور ماندیم تا راه امثال شهید باکری را ادامه بدهیم. اما با فضای موجود و با غربتی که بر نخبگان حاکم شده استف کار قدری برای ما سخت شده است.
آناج: من حرف شما را تایید می کنم چون خانم ابتکار در صحبت های اخیر خود گفتند برای احیای دریاچه ارومیه از کارشناسان خارجی استفاده خواهیم کرد. ایشان باور ندارند که نیروهای بومی می توانند این وضعیت را مدیریت کنند.
همه ی مسئولان می دانند و در جریان هستند که ما تنها تیمی بودیم که در این سال ها کار کردیم. با وجود اینکه الان مصاحبه کردن در خصوص دریاچه ی ارومیه مد شده و همه برای خود کارشناس شده اند و دارند صحبت و سخنرانی می کنند اما ما در زمانی که صحبت در مورد دریاچه ی ارومیه را مساوی با تهییج افکار عمومی می دانستند، ما همان زمان هم پیگیر موضوع بودیم و مصاحبه می کردیم. من همیشه می گویم دوستان در حال سوء استفاده از جسد در حال انقراض دریاچه هستند. آن زمان که استاندار قبلی مشغول پرورش شتر بود و پیشنهاد پرورش شتر در حوضه ی آبریز را داده بودند، ما آن زمان هم اعتراض کردیم. اعتقاد داشتیم که دفاع از منافع ملی با سکوت سازگار نیست. اما نمی دانم چرا دولت فعلی نیز مثل دولت قبلی در حمایت از جوانان و نخبگان به صورت عملیاتی وارد نمی شود.
طرح های خود را به استاندار داده ام / از ظرفیتهای مردمی غفلت می شود
احساس می کنم چیزهای دیگری که دولت در مورد بحران دریاچه ی ارومیه فراموش کرده است، استفاده از ظرفیت های مردمی است. کشور ما در تاریخ صد سال گذشته ی خود نشان داده است که هرگاه مردم به صحنه آمده اند، توانسته بر بحران های بزرگ غلبه کند. چرا دولت نمی خواهد از ظرفیت های مردمی برای دریاچه ی ارومیه استفاده شود؟! چرا نمی تواند از این ظرفیت ها استفاده کند؟ چرا دولت بعضا با حضور مردم برخورد امنیتی و سفت و سخت انجام می دهد؟ به نظر من حضور مردم به دولت در رسیدن به هدفش کمک می کند. اما ما می بینیم که دولت در این زمینه هم بی برنامه است.
ما در سلسله پیشنهادهایی که با عنوان پیشنهادات سبز، در نامه ای خطاب به آقای جبارزاده ارائه کردیم، اشاره نمودیم که از ظرفیت انجمن های مردم نهاد، برای به صحنه آوردن مردم جهت نجات دریاچه ارومیه استفاده کنید. با استفاده از این ظرفیت می توان کارهای فرهنگی و آموزشی زیادی را برای اصلاح کشت رد حوزه ی آبریز دریاچه ارومیه، انجام داد. اما ایا این اقدامات شروع و از مردم استفاده شده است؟! آیا در این دولت مردم محرم حساب شده اند؟! نه.
من به دولت یازدهم توصیه می کنم و خواهش می کنم که راه را برای حضور مردم در عرصه ی مدیریت بحران دریاچه ی ارومیه باز کنند. این هم افزایی مثل دوران قبل می تواند به حل بحران کمک کند.
شاید جالب است در بررسی عملکرد دولت به موضوع دیگری نیز اشاره کنم و آن اینکه ما مخالف حضور خارجی ها نیستیم بلکه اعتقاد داریم خارجی ها باید در جای خود حضور داشته باشند. من تشکر می کنم از کمک هایی که ژاپن در روزهای گذشته نسبت به دریاچه ی ارومیه انجام داد. کمک یک میلیون دلاری ژاپن قرار است در زمینه اصلاح الگوی کشت باشد و در شهرستان ها انجام بگیرد. این خوب است و ما باید از ظرفیت های بین المللی نیز استفاده کنیم.
یوزپلنگ مهم بود یا دریاچه ارومیه؟!
ما به گسترش این گونه کمک ها نیاز داریم اما انجام این نوع کمک ها و همکاری های بین المللی نباید باعث غفلت از ظرفیت های داخلی شود. در روزهایی که صحبت از اقتصاد مقاومتی است نباید توانمندی های داخلی کشور، به خاطر منافع عده ای خاص، نادیده گرفته شود. ما در ماه های گذشته پیشنهاد دادیم که کمپین بین المللی را برای جذب حمایت در زمینه دریاچه ارومیه ایجاد کنیم. این خیلی می توانست کمک کند. برای مثال سوالی که اکنون خیلی زا مردم از ما می پرسند و ما هم در این مصاحبه از دولت می پرسیم، این است که آیا یوزپلنگ آسیایی مهم بود یا دریاچه ی ارومیه؟ آیا نقش بستن یوزپلنگ آسیایی بر پیراهن تیم ملی، بیشتر توانست پیغام مشکلات محیط زیست ایران را برساند، یا نقش بستن دریاچه ی ارومیه روی پیراهن تیم ملی ایران می توانست این کار را انجام بدهد؟! چرا چنین اقدامی انجام نگرفت و پیشنهاد نشد؟ این سوالاتی است که مردم با آن درگیرند و به نظر می آید دولت در شناخت اولویت هایش همچنان دچار اشتباه و بغض است.
آناج:گفتید اگر دریاچه ارومیه خشک شود، تراژدی انسانی به وجود خواهد آمد؛ لطفا در این مورد بیشتر توضیح بدهید
بحران دریاچه ارومیه با خشک شدنش، تبعات مختلف در حوزه های مختلف دارد. این تبعات در حال حاضر از شور شدن چاه های اطراف دریاچه شروع شده و می بینیم که کشاورزی اطراف دریاچه ی ارومیه که یکی از قطب های کشاورزی بود، در حال فلج شدن است. باد های نمکی که در حال وزیدن است، موجب شده است بیشتر باغات ما در بناب و عجبشیر، شبستر و … تحت تاثیر قرار بگیرند. فلج شدن کشاورزی در آذربایجان موجب خواهد شد جمعیت هشت میلیونی ما با بیکاری مفرط مواجه شود و در پی آن کوچ های بی هدف از آذربایجان به مرکز اتفاق خواهد افتاد.
در قسمت دیگر ماجرا ما با افزایش طوفان های نمکی مواجه هستیم و سرطان نه به عنوان یک مریضی شیک! بلکه به عنوان یک مریضی همه گیر، کل مردم منطقه را تهدید خواهد کرد.
نفس کشیدنمان بوی نمک خواهد داد!
امروز می بینیم مردم تبریز تحمل گرد و غبار معمولی را ندارند ولی با شروع سونامی نمک، نفس کشیدنمان بوی نمک خواهد داد!
علاوه بر این ها با از بین رفتن دریاچه ی ارومیه، تعادل آب و هوایی منطقه ی آذربایجان به هم می خورد و با تابستان های خیلی گرم و زمستان های خیلی سرد مواجه خواهیم بود.
من دوست ندارم به جنگ روانی که آقای دکتر کردوانی و برخی از دوستان نزدیک دولت در ناامید کردن مردم در زمینه دریاچه ایجاد کردند، ورود کنم بلکه فقط یک جمله می گویم و امیدوارم این دوستان پیغام مرا بگیرند و آن اینکه من ناامید کردن مردم در مورد دریاچه ی ارومیه را، تیر خلاص بر پیکره ی شمالغرب کشور و دریاچه ی ارومیه می دانم. توصیه می کنم که با خط قرمز های مردم بازی نکنند. زندگی در اینجا برای ما خط قرمز است. دوستانی که در حال ناامید کردن مردمند عملا مسیر را به سمتی هدایت می کنند که مردم فکر کنند دولت اگر هم نتوانست کاری برای دریاچه ارومیه انجام بدهد، اتفاق خاصی نمی افتد. در حالی که چنین نیست و عمق بحران بزرگتر از آن است که دوستان تصور می کنند. ما ضربه های ساده انگاری مسئولان استانی گذشته را خوردیم و دیدیم. اگر امروز محیط زیست ما در قسمت های مختلف با بحران مواجه است بیشتر ناشی از همین ساده انگاری های گذشته است. اگر مسئولان محیط زست ما هنگام ایجاد پل روگذری که دوستان و برادران خاص بر روی دریاچه ارومیه زدند، مقاومت می کردند و مانع می شدند، امروز با این پدیده مواجه نمی شدیم.
آیا اگر دوستان محیط زیستی با سدهایی که به صورت قارچ وار به خاطر منافع شرکت های خاص شبه دولتی، در منطقه ایجاد شده است، مخالفت می کردند و در مقابلشان مقاومت به خرج می دادند و دوستان دولتی ساده انگاری نمی کردند، ما امروز با این بحران مواجه بودیم؟! اگر دوستان شبه دولتی ما به دولت گسترش کشاورزی در حوزه ی آبریز دریاچه باشند، به دنبال گسترش صنعتی و توسعه ی پایدار بودند، آیا بحرانی به اسم بحران دریاچه ی ارومیه پیش می آمد؟! همه ی این ها نشام می دهد که بی تدبیری ما انسان هاست که این دریاچه را به این روز انداخته است. و همچنین بی تدبیری ما انسان هاست که می تواند در آینده جان فرزندان این منطقه را بگیرد.
امیدوارم دکتر کردوانی پیشنهاد مناظره را بپذیرد
من امیدورام که دوستانی امثال آقای کردوانی از خواب زمستانی بیرون بیایند و همچنان امیدورام که ایشان به پیشنهاد من برای مناظره ی رو در رو جواب مثبت بدهند. ایشان مثل بیشتر دوستانی که در این زمینه کار می کنند، یک طرفه صحبت کردن را خیلی دوست دارند. هرگاه ایشان حاضر به مناظره رو در رو با من باشند من آماده ام؛ تک تک حرف ها و صحبت های ایشان جواب دارد. ما دوست نداریم که استان ما هم مثل سمنان بشود و یا مثل یزد تبدیل به کویر بشود. ما آذربایجان را همین طور که هست دوست داریم. ایشان کویر شناس است و دوست دارد همه جا به کویر تبدیل شود. ولی ما دریاچه ی ارومیه را با دریاچه ی ارومیه شناخته ایم نه با کویر ارومیه.
به نظر می آید بیشتر از اینکه آقای دکتر کردوانی مورد مزمت و سوال قرار بگیرد، کسانی باید مورد سوال قرار بگیرند که دریاچه ی ارومیه را به اینجا رساندند. اگر محاکمه ی قضایی هم صورت نگیرد، تاریخ آن افراد را به خاطر اقداماتشان در قبال دریاچه ارومیه محاکمه خواهد کرد.
در دولت گذشته ساده انگاریهایی وجود داشت
در دولت گذشته ما شاهد بودیم که رئیس جمهور می گفت دریاچه ی ارومیه 500 سال قبل خشک شده و من سندش را دارم. این چنین ساده انگاری هایی در بدنه دولت این فکر را ایجاد کرد که اصلا لازم نیست ما کاری انجام بدهیم. گاه حتی از دولت گذشته می شنیدیم که برخی می گفتند خشک شدن دریاچه ارومیه نشانه هایی است از فلان اتفاق تاریخی! جریانی در دولت بود که می گفت در آخرالزمان هم جایی مثل اینجا هست که خشک خواهد شد! چنین برخوردهای ساده انگارانه ای دریاچه را به اینجا رسانده است. این اشتباهات در گذشته رخ داده اما در حال حاضر نباید این اشتباهات تکرار شود.
من در حال حاضر دو جریان را برای دریاچه مضر می دانم: اول جریان کردوانیسم را مضر می دانم که دنبال ناامید کردن مردم است. دوم جریانی را که به دنبال امیدوار کردن الکی و واهی مردم است. مثلا یک مسئول دولتی در یک مراسم می گوید تا شش ماه آینده دریاچه ی ارومیه نجات پیدا می کند! آیا چنین صحبت های بدون پشتوانه علمی باعث نمی شود که مردم اعتماد خود را به آمار ها و دولت راستگویان! از دست بدهند؟! آیا لازم است برای کاهش نگرانی های مردم دروغ بگوییم؟! ما به عنوان کسانی که سالها در این زمینه تحقیق و ماطلعه و پژوهش انجام داده ایم، هر دوی این جریان را محکوم می کنیم و توصیه می کنیم که با سرنوشت و آینده ی مردم این چنین بازی نکنید.
درصورت همکاری مردم و مسئولان دریاچه نمی میرد
آناج:اگر این وضعیت ادامه پیدا کند، در شش، هفت ماه آینده دریاچه خشک می شود
اجازه بدهید مطلبی را به عنوان احساس دل خودم به مردم بگویم. معتقدم اگر دولت و مردم با هم همکاری کنند دریاچه ی ارومیه نمی میرد. من اعتقاد دارم که عروس آذربایجان زنده می ماند. من اعتقاد دارم که ما دوباره شاهد از زمین برخواستن دوباره عروس آذربایجان خواهیم بود. من قلبا امیدوارم. اما این کار باید از یک جایی شروع شود. من واقعا دوست ندارم از تراژدی دو سال بعد آذربایجان صحبت کنم. من امروز اینجا هستم که به مردم یادآوری کنم که ما کارهای بزرگی را انجام دادیم. ما همان هایی هستیم که در همین آذربایجان مقابل سپاه روسیه ایستادیم. ما همان هایی هستیم که در جنگ تحمیلی سوسنگرد و خرمشهر رو … را بدون کمک خارجی از دست دشمن تا دندان مسلح آزاد کردیم. ما همان هایی هستیم که با همکاری دولت و مردم، دوران جنگ را، بهترین دوران کشورداری ایران قرار دادیم. ما می توانیم این بحران را به کمک هم مدیریت کنیم اما باید دیگر اشتباهاتی را که در این مصاحبه به آن اشاره شد، تکرار نکنیم.
مردم ما باید به صحنه بیایند و از نخبگان خود و فرزندان خود حمایت کنند تا آن ها بتوانند وظیفه ی تاریخی خود را انجام بدهند. مردم باید به دولت هم کمک کنند تا وظیفه ی خودش را انجام بدهد. دولت هم باید فضا را باز کند و از دوبل بازی هایی که دچارش شده دست بکشد. اگر چنین فضایی ایجاد شود، واقعا من قلبا هنوز به نجات فیروزه ی ایران امیدوارم. امیدوارم به زودی شاهد بازگشت فلامینگو ها به دریاچه ی ارومیه باشیم.
نمایندگان دیر از خواب بیدار شدند/ مخالف قومی شدن دریاچه ارومیه هستم
آناج:آیا استیضاح وزیر نیرو را مفید می دانید؟ آیا این می تواند یک راه چاره باشد؟
این مجلس چه وزیر نیرو را استیضاح بکند و چه نکند، من به مجلس فعلی و مجلس گذشته در قبال موضوعات محیط زیست، نمره مردودی می دهم. دوستان ما در مجلس متاسفانه دیر از خواب بیدار شدند. آن ها زمانی که درگیر مشکلات دوستان خودشان بودند یادشان رفت که بودجه به مجلس آمده و با افزایش بودجه می توانند خواسته های مردم را محقق کنند. بررسی کارنامه ی مجلس در سال های گذشته نشان می دهد که نسبت به دریاچه ی ارومیه عملکرد خیلی منفعلانه ای داشتند.
و همین برخورد منفعلانه یکی از عواملی است که موجب شده است امروز دریاچه به این روز بیافتد. اگر مجلس در همان سال های اول مقابل اقدامات بی تدبیرانه می ایستاد شاید الان اوضاع جور دیگری بود. مگر این مجلس همان مجلسی نیست که پیشنهاد می دادند به جای نجات دریاچه ی ارومیه مردم مهاجرت کنند؟! من پیش بینی نمی کنم که کاری از دست این مجلس بر بیاید. فقط به دوستان مجلس یادآوری می کنم که مردم ما حافظه ی خوبی دارند. مردم ما تمام اقدامات آن ها را در قبال دریاچه ی ارومیه به یاد خواهند داشت. مردم ما سکوت آنان را به یاد خواهند داشت و در پای صندوق های رای با همین سکوت جوابشان را خواهند داد.
به هرحال بنده به عملکرد مجلس در قبال دریاچه ارومیه خیلی امیدوار نیستم. اعتقاد ندارم که با برخورد های چکشی مثل استیضاح بشود کمکی به موضوع دریاچه کرد. من یکی از کسانی بودم که در سال های گذشته کاملا مخالف سیاسی شدن دریاچه ی ارومیه بودم و هنوز هم هستم. من شدیدا مخالف امنیتی شدن موضوع دریاچه ی ارومیه هستم. من مخالف قومی شدن موضوع دریاچه ارومیه هستم و اعتقاد دارم موضوع دریاچه ی ارومیه یک موضوع جهانی است و باید به آن جهانی و غیر سیاسی و غیر امنیتی نگریست.
امیدوارم دوستان به خاطر منافع کوتاه مدتشان از دریاچه ی ارومیه خرج نکنند، بروند و دلواپس چیزهای زیاد دیگری که دم دست تر هست بشوند. اگر دلواپس سفر برزیل بشوند بهتر است تا دلواپس دریاچه ی ارومیه بشوند و مردم را از این طریق سرکار بگذارند.
از شما رسانه ها خواهش می کنم که در این رابطه فعالیت مجلس را رصد کنید زیرا در آستانه ی انتخابات مجلس سخنرانی های زیادی در رابطه با دریاچه می کنند و من این سخنرانی ها را بیش از اینکه کمک حال دریاچه بدانم، مضر می دانم. دوستان در مجلس تا به حال ساکت بودند و اگر بعد از این هم به سکوتشان ادامه بدهند بیشترین کمک را به دریاچه کرده اند.
آناج:انتقال آب دریاچه از رود ارس را چگونه ارزیابی می کنید؟
مستند ترین سندی که تا به حال در زمینه ی این بحران کار شده توسط دوستان در یونسکو و سازمان ملل کار شده. در آن سند مهمترین نکته ای که به آن اشاره شده، این است که انتقال آب حوزه به حوزه ای بیشتر از اینکه به حال محیط زیست مفید باشد، مضر است. من نیز معتقدم ما نباید به دنبال انتقال آب از یک حوزه به حوزه ی دیگر باشیم.
کل آبی که ما می خواهیم از راس به دریاچه ارومیه منتقل کنیم سالیانه نزدیک 200 میلیون متر مکعب است در حالی که ما در حال حاضر برای دریاچه بیش از 20 میلیارد متر مکعب و سالیانه نزدیک 4میلیارد متر مکعب آب نیاز داریم.
به نظر می آید انتقال آب از ارس بیشتر از اینکه مفید به حال دریاچه ارومیه باشد مفید به حال دوستان در مرند، دشت تبریز و شرکت های خصوصی که در دشت تبریز کشت صنعتی دارند، خواهد بود. به همین دلیل در دولت گذشته نیز افرادی خاص پیگیر این موضوع بودند.
البته بحث انتقال آب خزر به دریاچه ارومیه نیز دارد مطرح می شود. حرف از چنین پروژه های بزرگی زدن، و عمل نکردن به آن به اندازه بحث انتقال آب از خزر به خلیج فارس، مسخره است. چرا ما دوست داریم حرف های بزرگی را بزننیم که نه تنها مفید نیستند بلکه توان انجام آن را نیز نداریم.
بنابراین بنده با انتقال آب از حوزه به حوزه موافق نیستم و بر اصلاح الگوی کشت و مقابله با چاه های غیر مجاز و استفاده از روش های نوآورانه و فناورانه و استفاده از منابع آبی که در خود حوزه وجود دارد و باز کردن آب سدها، تاکید می کنم.
برای باز شدن آب سدها کمپین ایجاد کنیم
من امروز از طریق خبرگزاری شما از مردم خواهش می کنم برای باز شدن آب سدها کمپین ایجاد کنند. اولین اقدامی که ضرورت دارد دولت از همین فردا آن را انجام بدهد باز کردن آب سد هاست. اگر آقای روحانی می خواهند ثابت کنند که به قولشان وفادارند همین فردا دستور بدهند که آب سد ها باز شود. اگر این ازاد سازی صورت بگیرد. می تواند برای نجات دریاچه اولین گام جدی باشد. پیشنهاد می کنم مردم کمپین نامه نگاری راه بیاندازند و از دولت درخواست کنند که آب سد ها را باز کنند. از رسانه ها خواهش می کنم از این کمپین حمایت کنند.
عدم همکاری بین نخبگان و دولت را به نفع مردم و به نفع دریاچه نمی بینیم.
پروژه های ما جهت کمک به دولت همیشه روی میز است.
از مردم می خواهیم بدون اینکه احساساتی بشوند مطالبه شان را پیگیری کنند.
رسانه های مستقل یکی زا نیازهای ضروری ما جهت ممانعت از خشک شدن دریاچه است. اگر صدا و سیمای ما هم مثل شما مستقل عمل می کرد شاید مدیریت این بحران راحت تر بود. امیدوارم صدا وسیما نیز صدای ما را بشنود و بیدار شود.
آخرین دیدگاهها