چه بلایی سر جنگل‌های شمال ایران آمده است؟

این روزها ردیف‌های زرد رنگی از درختان بی‌برگ در جای جای جنگل‌های شمال، منظره‌ای دلخراش دراین سرسبزترین خطّه ایران پدید آورده است. کارشناسان می‌گویند این تنه‌های بی‌برگ متعلق به درختان شمشاد خزری هستند که نوعی شب‌پره برگ‌خوار به آنها حمله کرده و از بیشترشان چیزی به جز ساقه باقی نگذاشته است. این شب‌پره ها از اردیبهشت ماه سال جاری در جنگل‌های شمال کشور طغیان کرده و گسترش یافته اند.

حالا دیگر تعدادشان به قدری زیاد شده که موجب وحشت کارشناسان جنگلبانی و مردم شده است. به دنبال این نگرانی و در پی تشکیل ستاد بحران، کارشناسان سازمان دفع آفات طرح سم‌پاشی گسترده جنگل‌های شمال را برای سرکوبی سریع آفت ارائه کرده اند. طرحی که با مخالفت جدی تعداد زیادی از محققان و استادان حشره شناسی و بوم شناسی ایران روبه رو شد.

این محققان و استادان پیشکسوت دانشگاهی در نامه‌ای سرگشاده به رئیس جمهوری، به عوارض بسیار خطرناک سم‌پاشی در محیط زیست جنگلی اشاره کردند و خواستار توقف فوری هرگونه برنامه سم‌پاشی شدند.

روزنامه شرق با عنوان “شمال را سم‌پاشی نکنید” این نامه را منتشر کرد که بلافاصله با واکنش بعضی از کارشناسان این عرصه روبه رو شد. حتی دکتر هادی کیادلیری، رئیس انجمن جنگلبانی ایران که قبلا درباره برنامه سم‌پاشی صحبت کرده بود، در گفتگو با خبرگزاری مهر اعلام کرد به هیچ وجه کسی با سم‌پاشی شیمیایی جنگل‌ها موافق نیست و اگر سم‌پاشی انجام شود حتما از سم‌های بیولوژیک که عوارض کمتری بر محیط زیست دارند استفاده خواهد شد.

حالا اما خبر می‌رسد مردم محلی و بعضی از مسئولان، با وجود مخالفت های کارشناسان، به سم‌پاشی مناطق مختلفی جنگلی ادامه می‌دهند. با شروع کنگره گیاه‌پزشکی کشور این موضوع به بحث داغ کنگره تبدیل شده است.

در زیر گفتگو با دکتر حسین رجائی، پروانه شناس و عضو هیئت علمی موزه تاریخ طبیعی اشتوتگارت آلمان را می‌خوانید. یکی از کارشناسانی که به طور جدی مخالف هرگونه سم‌پاشی در جنگل‌های شمال است.

این آفت درختان شمشاد از کجا آمده‌؟‌ آیا شب پره ها به طور طبیعی به جنگل‌های شمال ایران راه پیدا کرده اند؟
اساساً خاستگاه این گونه شب‌پره، شرق آسیا یعنی کشورهایی مثل چین و هند و ژاپن است. لارو این حشره از گونه‌های مختلف شمشاد تزیینی و وحشی تغذیه می‌کند. این شمشادها تقریباً در همه جای دنیا دیده می‌شوند. به ویژه انواع تزیینی آن به خاطر اینکه گونه‌ای همیشه سبز است، برای کاشت به عنوان پرچین و یا در باغچه‌ها به خیلی از کشورها راه یافته.

این موضوع طبعاً انتقال تخم‌های حشره را هم که بر روی برگ گیاه گذاشته می‌شوند آسان می‌کند. لذا در سال ۲۰۰۸ این شب‌پره بر روی درختان شمشادها در آلمان گزارش شد. بعد کم کم در کشورهای مدیترانه و شرق اروپا و سرانجام در ترکیه گزارش شد. بنابراین انتظار می‌رفت به زودی در ایران هم دیده شود. این نحوه پراکنش طبیعتا ادامه دارد و احتمالا به افغانستان هم خواهد رسید. لذا من خیلی به این معتقد نیستم که کسی این حشره را به عمد وارد ایران کرده باشد.

این شب‌پره تا چه حد خطرناک است؟
این حشره آفت خطرناکی است. کسی نیست که دلش از دیدن این همه درخت شمشاد بی برگ به درد نیاید. ولی خطر سمپاشی در جنگل بی‌شک بیشتر و غیرقابل جبران‌تر است.

ببینید، این حشره از برگ گیاهان و اندکی از پوسته ساقه تغذیه می‌کند. حشره تغذیه آوندی نداشته و به ریشه گیاه آسیبی نمی‌زند، در نتیجه باعث مرگ گیاه نمی‌شود. طبیعی ست که در این شرایط بی‌برگی، درختان آسیب پذیرتر، یا خیلی جوان یا پیر خواهند مرد ولی این به معنی خشک شدن و انقراض گونه شمشاد خزری نیست.

تاکید می‌کنم اینکه گفته می‌شود درختان شمشاد نابود شدند یا خشک شدند، این کلمات معنا دارند و بار معنایی این کلمات روی جامعه تاثیر منفی می‌گذارد. درختان شمشاد شمال ایران خشک نشده‌اند فقط بی‌برگ شده‌اند. یعنی اینکه بیشتر درختان شمشاد زنده‌اند و در فصل بعد دوباره سرسبز می‌شوند.

طبیعی است که چون درخت شمشاد در تمام فصل‌ها سبز است، دیدن این همه درخت بی‌برگ همه ما را نگران می‌کند. آن هم در چنین مقیاس وسیعی که تا حالا سابقه نداشته است. ولی این به معنی انقراض گونه نیست. اتفاقا این کلمه هم مرتباً به نادرستی استفاده می‌شود. انقراض گونه معنی خاصی دارد. زمانی یک گونه منقرض شده که خزانه ژنتیکی و تمام افراد آن گونه در سراسر دنیا از بین بروند و مثلاً اگر گیاه باشد، هیچ بذری از آن هم وجود نداشته باشد و امکان احیاء آن گیاه هم نباشد.

حتی درحال حاضر بعضی معتقدند شیر ایرانی هم منقرض نشده و در باغ وحش‌های روسیه می‌شود آن را پیدا کرد. اگر این فرضیه درست باشد ما حتی اجازه نداریم به شیر ایرانی بگوییم گونه منقرض شده. بنابراین درخت شمشاد به این سادگی منقرض نخواهد شد. نهایتا ما تعدادی از درختان را از دست می‌دهیم مثلا از چهل میلیون شمشادی که آسیب دیده اند ممکن است یک یا پنج یا حتی ده میلیون آنها از بین بروند ولی این به معنی انقراض شمشاد نیست.

حق نشر عکس
چرا شما با سم‌پاشی مخالفید؟ مگر نه این است که وقتی فردی بیمار می‌شود باید دارو بخورد؟ خب اکنون درختان بیمارند، چرا نباید به آنها دارو داد؟
ببینید، سم‌پاشی اساساً روشی است که برای محیط‌های بسته مثل مزرعه‌ها، گلخانه‌ها و باغ‌ها ابداع شده. امروزه در هیچ جای دنیا سموم شیمیایی در اکوسیستم‌های باز مثل جنگل یا دشت آن هم در چنین سطح وسیعی استفاده نمی‌شود.

حالا در مطبوعات صحبت از سموم بسیار خطرناکی مثل دلتا مترین، سایپرمترین و آلترین می‌شود. اینها سم‌هایی هستند که استفاده‌شان حتی در مزارع کشاورزی هم با نگرانی همراه است. اگر ما بخواهیم این سم‌ها را در اکوسیستم‌های باز و بسیار پیچیده‌ای مثل جنگل استفاده کنیم در درجه اول خاک و آب و هوا را آلوده می‌کنیم. وقتی خاک آلوده شود ویروس‌ها و باکتری‌های آن هم آلوده می‌شوند. همچنین تعداد زیادی از حشرات و پرندگانی که در محیط زندگی می‌کنند از بین می‌روند. بسیاری از این حشرات، مثل مگس‌‎ها و زنبورهای پارازیتویید، دشمن طبیعی سایر حشرات‌اند. از بین بردن این حشرات مفید باعث می‌شود سال بعد به جای یک آفت، ده‌ها آفت در همان جنگل طغیان کند و به جای یک درخت روی ده‌ها گونه مختلف درخت خسارت وارد کنند.

تاکید می‌کنم که این حشره فقط و فقط از شمشاد تغذیه می‌کند. نگرانی بزرگی که بین مردم شمال به خصوص باغدارها شایع شده، این است که اگر درختان شمشاد تمام شود احتمال دارد این حشره به درختان باغی حمله کند. این موضوع مطلقاً درست نیست و کشاورزان نباید به هیچ وجه نگران باشند که این حشره روی درختی غیر از شمشاد بنشیند. تا حالا چنین گزارشی از هیچ کجای جهان وجود ندارد که این شب‌پره از درختان باغی یا بقیه درختان جنگل تغذیه کند.

در اکوسیستم‌های پیچیده ای مثل جنگل تعادل اکولوژیک پیچیده و شکننده‌ای وجود دارد که ممکن است سم‌پاشی این تعادل را بهم بریزد. این کار ممکن است مثل اولین ضربه به یک دومینوی پیچیده باشد که اگر شروع شد، به راحتی نمی‌توان جلویش را گرفت و ممکن است زنجیره‌های شبکه غذایی از هم بپاشد و بحران بزرگی را ایجاد کند که به هیچ عنوان نتوانیم آن را کنترل کنیم.

علاوه بر همه اینها، سم‌پاشی روی جمعیت‌های انسانی هم تاثیر منفی می‌گذارد.توجه کنید که شمال ایران یکی از متراکم ترین مناطق جمعیتی کشور است. رها سازی این همه سم در محیطی که هر هفته باران دارد، باعث می‌شود در نهایت این سم‌ها توسط باران شسته شده و وارد سیستم لوله کشی شهری بشوند که بیماری‌های غیرقابل پیش‌بینی را نظیر سقط جنین و سرطان ایجاد نماید.

نکته ای که شما در مورد مصرف دارو گفتید دقیقاً نقطه عطف جنجال بین موافقان و مخالفان سم‌پاشی است. شما نمی‌توانید یک فرد بیمار را با جنگل مقایسه کنید. یک فرد بیمار را در نهایت می‌شود با یک مزرعه یا گلخانه مقایسه کرد (چون یک سیستم ساده شده تک محصوله است). در این موضوع و به لحاظ پیچیدگی، جنگل حکم یک شهر را دارد. آیا کسی برای درمان یک بیمار سرطانی کل مردم شهر را شیمی درمانی می‌کند؟ موافقان سمپاشی می‌گویند بله! ما می‌گوییم منطقی نیست، خطراتش را هم ذکر کردم.

شما چه راه جایگزینی را پیشنهاد می‌کنید؟
تجربه اروپا با این آفت نشان داد که جمعیت این شب‌پره بعد از یک یا دوسال اُفت می‌کند و به اصطلاح به تعادل اکولوژیک می‌رسد. یعنی در اروپا هم سطح وسیعی از درختان شمشاد بی‌برگ شدند، ودرصد بالایی از جمعیت شب‌پره از بی‌غذایی کاهش یافت و حالا به عنوان یک آفت خیلی خطرناک ارزیابی نمی‌شود.

این حشره همچنان در اروپا وجود دارد و همچنان در جنگل‌ها و گلخانه‌ها و باغ‌های جنوب آلمان پراکنش دارد. ولی دیگر خسارت به شکل سال‌های اول دیده نشد. فکر می‌کنم اگر تعریف‌هایمان را تغییر بدهیم یعنی باور کنیم که شمشادها زنده هستند و فقط بی‌برگ شده‌اند، می‌توانیم به جمعیت این آفت اجازه بدهیم در طول یک یا دوسال به حد تعادل برسد و جمعیت آنها افت کند. مطمئن هستم که این اتفاق می‌افتد.

از طرفی تعداد زیادی دشمن طبیعی در جنگل زندگی می‌کنند که برای یافتن این مهمان تازه وارد به زمان نیاز دارند. پرندگان حشره بالغ این شب‌پره را می‌خورند. ولی پرنده‌ها برای شناسایی و تست کردن مزه حشره جدید، به زمان نیاز دارند. از طرفی حشرات شکارگر، زنبورها و مگس‌های پارازیتویید هستند که این حشره را باید شناسایی کنند تا علیه آن بسیج شوند.

مبارزه‌هایی نظیر تله‌های فرومونی هم البته وجود دارند ولی این روشها بسیار پرهزینه بوده و اساساً برای استفاده در محیط‌های کوچک، مثل گلخانه یا باغچه طراحی شده و نه چندصد هزار هکتار جنگل.

در نهایت، فرض کنیم که ما تعداد زیادی درخت شمشاد را هم از دست بدهیم. آیا بهتر نیست به پروژه‌های کاشت مجدد شمشاد فکر کنیم تا به رفتن به جنگ با ارزش ترین جنگل‌های کشور، آنهم با خطرناکترین سموم کشاورزی؟

عده‌ای می‌گویند، ما فقط سم بیولوژیک استفاده می‌کنیم. ولی مساله این است که اولاً سموم بیولوژیک هم سایر حشرات و از جمله حشرات مفید را هم از پا در می‌آورند. از سویی این پروژه هم اثری مقطعی داشته و چون دسترسی به بسیاری از مناطق جنگل ممکن نیست، دوباره جمعیت طغیان خواهد کرد.

در حال حاضر تبلیغات باعث شده که مردم نگران حمله این آفت به درختان باغی شمال شده و به توصیه برخی مسولین، خودسرانه سمپاشی می‌کنند. این موضوع فاجعه بار است، برای اینکه کسی نمی‌داند مردم و کشاورزان چه سمومی را دارند در جنگل اسپری می‌کنند.