به رغم اعتراضهای فراوانی که در ماههای اخیر به صدور و فروش مجوز شکار در کشورمان صورت گرفته، مسئولان سازمان حفاظت محیط زیست به شدت بر تداوم این تصمیم و گسترش آن اصرار دارند؛ رویکردی که موجب شده برخی نتیجه بگیرند سازمان حفاظت محیط زیست به تصرف شکارچیان درآمده است!
اسماعیل کهرم، دکترای بومشناسی از دانشگاه ولز با تاکید بر غیرقابل قبول بودن بهانههایی که مسئولان سازمان حفاظت محیط زیست برای توجیه فروش پروانههای شکار مطرح میکنند، میگوید: متاسفانه آقای دکتر کلانتری، در حوaزه محیط زیست طبیعی، اختیار تصمیمگیری را به شکارچیان سپرده و محیط زیست طبیعی را از منظر شکارچیان نگاه میکند. همین میشود که متاسفانه، افسانهبافیهای شکارچیان را امروز از زبان رئیس سازمان حفاظت محیط زیست میشنویم.
وی با ابراز تاسف از اینکه کلانتری در توجیه صدور پروانه شکار گفته بود کلهای پیر زیاد آب میخورند و حذفشان به حفظ منابع آبی برای افراد جوان گله کمک میکند، میافزاید: همین یک جمله اگر به نقل از رئیس سازمان حفاظت محیط زیست ایران، در مجامع بینامللی نقل شود برای تخریب جبرانناپذیر وجهه محیط زیستی کشور کافی است. این از همان ادعاهایی است که شکارچیان متقاضیان جواز شکار، در گذشته برای قانع کردن مخاطب استفاده میکردند و البته این روزها دیگر در بین خودشان هم خریداری ندارد.
کهرم با بیان اینکه هیچ منبعی علمی برای اثبات اینکه کلها یا قوچهای پیر، بیشتر آب میخورند وجود ندارد میگوید: به فرض که کمی هم بیشتر آب بخورند. مگر چقدر بیشتر میتوانند آب بخورند که با توجیه حفظ منابع آب، برای شکارشان پروانه صادر کنیم؟ اگر شیر آب منزلتان را ۲۴ ساعت باز بگذارید، بیش از ۱۰ برابر کل و قوچهای کل کشور در این بازه زمانی آب مصرف کردهاید.
وی در واکنش به اظهارات حمید ظهرابی، معاون محیط زیست طبیعی و علی تیموری، مدیرکل حفاظت و مدیریت شکار و صید سازمان حفاظت محیط زیست مبنی بر اینکه صدور پروانه شکار چهارپایان پیر، در راستای اهدافی مثل تعدیل جمعیت و یا اصلاح نسبت جنسیتی وحوش انجام میشود میگوید: با کمال تاسف باید بگویم این آقایان، خدا، وجدان و منافع ملی را صرفا برای حفظ میزشان زیر پا گذاشتهاند، چون اطمینان دارم بهتر از هر کسی به نادرستی این اظهاراتشان واقف هستند. مگر نسل وحوش و ترکیب جنسیتیشان طی میلیونها سال با کمک اسلحه تلسکوپدار رمینگتون حفظ شده که از ما میخواند چنین توجیهی را برای شکارفروشی، بپذیریم؟ یعنی اگر ما نباشیم که یخچالهایمان را با گوشت کل پیر پرکنیم و دیوارهای خانهمان را با سر و شاخ تروفه تزئین کنیم، نظام طبیعت مختل میشود؟
کهرم درباره ادعای افزایش جمعیت علفخواران که به گفته مدیرکل حفاظت و مدیریت شکار و صید در سال ۹۶، به ۱۸۰هزار راس چهارپا رسیده میگوید: جمعیت علفخواران به ۱۲۰هزار راس هم نمیرسد. اما به فرض که ۱۸۰هزار راس شده باشد، من از این آقایان مسئول سوال میکنم، آیا برای وسعت یک میلیون ۶۴۸ هزار متر مربع، مجموعا، ۱۸۰هزار راس کل و بز، قوچ و میش، آهو و جبیر و گوزن، خیلی زیاد است که سازمان حفاظت محیط زیست ناچار است برای تعدیل جمعیتشان پروانه شکار ۷۰ میلیون تومانی بفروشد؟
این بومشناس جمعیت آهو در سراسر کشور را کمتر از ۲۲هزار راس برآورد کرده و میگوید: اینکه بخواهند بپذیریم این جمعیت اندک، از نظرشان آنقدر زیاد بوده که برای تعدیل آن پروانه شکار میفروشند یک طنز تلخ است.
همه میدانیم که با شرایط مناسب محیط زیستی در زیستگاهها، جمعیت وحوش سقوطی چشمگیر داشته. اصلا به فرض که جمعیت زیاد باشد، مگر با حذف افراد پیری که دیگر توان جفتگیری ندارند و نقشی در افزایش جمعیت ایفا نمیکنند میشود بر کاهش جمعیت تاثیر گذاشت؟
آن کل یا قوچ پیر که دندانهایش را از دست داده و دندههایش بیرون زده، یک موجود بیارزش نیست که آقای کلانتری تصور میکند با فروش پروانه شکارش سودی نصیب محیط زیست شده باشد. آن کل پیر، خوراک شکارچیان طبیعی مانند پلنگ و گرگ است. وقتی سهم پلنگ و گرگ را به شکارچیان میفروشید، گوشتخواران گرسنه را به سوی جوامع انسانی سوق میدهید.
جایی که تعارضات تلخ حیات وحش با انسان هم خسارات جانی و مالی برای انسان به همراه میآورد و در نهایت به کشته شدن جانور گوشتخوار میانجامد. همین است که سالانه دستکم ۱۵ پلنگ توسط بومیان کشته میشوند.
شما با صدور پروانه شکار، اکوسیستم و زنجیره غذایی یک پناهگاه حیات وحش یا یک منطقه حفاظتشده را به جای حفاظت، نابود میکنید و بعد خرسند هستید که در برابر فروش پروانه شکار کل پیری که آخرین ماههای عمرش را میگذرانده مبلغ قابل توجهی به دست آوردهاید. آقای کلانتری، این تصور اشتباه شما نتیجه این است که با دیدگان شکارچیانی که دور و برتان را گرفتهاند به طبیعت نگاه میکنید.
کهرم یادآور میشود: همانطور که گفتم، تمامی این ادعاهایی که برای موجه جلوه دادن صدور پروانه شکار مطرح میشود فاقد پشتوانه علمی بوده و ساخته و پرداخته شکارچیانی است که برای توجیه شکار و دریافت پروانه، تلاش میکنند. آنها مانند فرد معتادی که اعتیادش را توجیه میکند برای میل بیوصفشان به ریختن خون یا به گفته خودشان چکاندن ماشه به دنبال بهانه میگردند.
وی ادامه میدهد: شکارچیان در سراسر دنیا به شکار پیرترین جانوران یا به اصطلاح خودشان تروفه (به معنای امتیاز) علاقه دارند چرا که با شکار جانوران پیر است که میتوانند با بلند شاخ و یا دندان آنها رکورد ثبت کنند به همین دلیل سعی میکنند به بهانههای مختلف حذف جانوران پیر را برای جمعیت گونه، مفید جلوه دهند.
شکارچیان و ذینفعان شکار در همه دنیا چنین دلایلی مطرح میکنند، اما آنچه در کشور ما شگفتآور است این است که شکارچیان به تصمیمگیران در سازمان حفاظت محیط زیست تبدیل شدهاند و افسانههایشان را از زبان رئیس سازمان حفاظت محیط زیست میشنویم.
کهرم با تاکید بر تاثیر جبرانناپذیر نفوذ شکارچیان در بدنه سازمان حفاظت محیط زیست میگوید: شکارچیانی مرفه که یا پزشک هستند یا مشاغل پردرآمد دیگری دارند و با اسلحه ۲۵۰ میلیون تومانی و خودروی آنچنانی با چراغخاموش در کویرها و سایر نقاط کشور بارها شکار کرده و به گفته خودشان هم گرگ سفید شکار کردهاند و هم گرگ خاکستری، حالا به عنوان مشاوران رئیس سازمان حفاظت محیط زیست مشاوره میدهند، برای محیط زیست نسخه شکار میپیچند و بیآنکه سابقه علمی در زمینه محیط زیست داشته باشند از تاثیر مثبت شکار بر جمعیت حیات وحش میگویند.
وی قرقهای اختصاصی را که مسئولان سازمان حفاظت محیط زیست اخیرا وعده افزایش تعدادشان را دادهاند پوششی برای غارت عرصههای منابع طبیعی و جمعیت حیات وحش در زیستگاههای مجاور عنوان کرد و گفت: دعوت کردند بروم از زیستگاه منصورآباد کرمان دیدن کنم. به آنها گفتم از این همه هزینهای که در این قرق کردهاید چه هدفی دارید؟ گفتند برای خدمت به محیط زیست. اما این جواب، حقیقت نیست.
کهرم با بیان اینکه، با شرایط نامناسب زیستگاهها، وحوش به شدت نیازمند آب، علوفه و امنیت هستند میگوید: در این قرقها، قرقبان استخدام کردهاند تا قرق کاملا امن و آرام باشد، آبشخور ساختهاند و زمین را سبز کردهاند، اما هدفشان نه حفظ محیط زیست و اکوسیستم است نه پرورش وحوش. آنها تله بزرگی درست کردهاند تا حیات وحش را به سوی آن جذب کنند. سپس مدعی تکثیر و پرورش موفقیتآمیز در قرق شده و پروانه شکار میفروشند.
پروانههایی که به شکارچیان خارجی دستکم به مبلغ ۷۰ میلیون تومان فروخته میشود و این هدف نهایی آنهاست: فریب تربیت باغبان مخور ای گل/ که آب میدهد، اما گلاب میگیرد.
آخرین دیدگاهها