امواج دلواپسی کی به محیط زیست می رسد؟

ارسال کننده خبر غلام رضا اخلاقی

امواج دلواپسی کی به محیط زیست می رسد؟

 

اصلاً مگر اجرای پروژه‌های فاقد توجیه زیست‌محیطی دلواپسی هم دارد؟! بدون شک با برگزاری این همه همایش و اجلاس و کارگروه دیگر جایی برای دلواپسی باقی نمی‌ماند؛ و این‌طور شده که دیگر دلواپس محیط‌زیست نیستیم.

زیست بوم*: انگار بعد از روی کار آمدن دولت یازدهم هر از چند گاهی باید منتظر خلق واژه‌ای جدید در ادبیات رسانه‌ای بود. واژه‌هایی که توسط عده‌ای تولید و توسط عده‌ای دیگر باز تولید می‌شوند. تدبیر، امید، کلید، قفل و در این اواخر دلواپسی.

حساسیت فصلی دلواپسی اپیدمی این روزهای برخی شده که به یک‌باره وارد فضای سیاسی شده و به نوعی در حال همه‌گیر شدن در همه گروه‌ها و جریان‌های سیاسی است. حالا چرا فقط این دلواپسی محدود به موضوعی خاص و مورد توجه رسانه‌ای می‌شود را باید از خود دلواپس‌های جریان‌های سیاسی پرسید؛ اما در این بین سؤالاتی پیش می‌آید که چرا این افراد کمتر (و شاید هیچ‌وقت) دلواپس محیط‌زیست نمی‌شوند و آیا امواج دلواپسی هیچ‌گاه به محیط‌زیست می‌رسد یا نه؟

البته دیگر عادت کرده‌ایم تا نفس‌هایمان به شماره نیفتد یاد آلودگی هوا نیافتیم و دلواپس بنزین بی‌کیفیت، خودروهای غیراستاندارد و فرسوده در کنار ناوگان کم توان حمل‌ونقل شهری نشویم. واقعاً دلواپس ریز گردهای کشورهای دیگر بودن چه سودی برای ما دارد؟ چه اشکالی دارد بدون دلواپسی بجای ریه‌های شهر در ارتفاعات کمی برج بکاریم و آلودگی بیشتر درو کنیم؟!

ما که دیگر تا گرما نرسد حال از بی‌آبی نمی‌پرسیم و نمی‌خواهیم دلواپس هدر رفت آب، سدهای بدون ارزیابی زیست‌محیطی و تالاب‌های در حال خشک شدن باشیم. به راستی مگر دلواپس کاهش آب‌های زیرزمینی بودن اثری هم داشته؟

انگار تخلیه فاضلاب شهری و صنعتی به همراه خشک کردن ساحل دریا و تجاوز به حریم طبیعی آن و مشکلات ناشی از آن نیازی به دلواپسی ندارد. برای صادرات انکار شدنی خاک و قاچاق تأیید نشده گونه‌های جانوری به کشورهای دوست و برادر جنوبی هم که از اساس محلی از دلواپسی وجود ندارد!

اصلاً مگر اجرای پروژه‌های فاقد توجیه زیست‌محیطی دلواپسی هم دارد؟! بدون شک با برگزاری این همه همایش و اجلاس و کارگروه دیگر جایی برای دلواپسی باقی نمی‌ماند؛ و این‌طور شده که دیگر دلواپس محیط‌زیست نیستیم.

بعید است دلواپسان جامعه اگر بدانند که چندگونه در معرض انقراض داریم و بودجه کافی برای حفاظت اصولی از آن‌ها نیست یا اگر اطلاعی از گستردگی عرصه‌های طبیعی و حیات وحش و حوزه کاری محیط‌زیست داشته باشند و آگاه باشند چقدر کمبود نیروی محیط‌بان و کارشناس در سازمان محیط‌زیست است و چه تعداد فارغ‌التحصیل بیکار رشته‌های محیط زیستی وجود دارد آن وقت دلواپس محیط‌زیست نشوند. آری حتماً اگر بدانند آن وقت کمی هم دلواپس محیط‌زیست می‌شوند.

اما قابل‌توجه همه دلواپسان اینکه بخش بزرگی از تلاش‌های انجام‌شده و در حال انجام در حوزه انرژی هسته‌ای و فرایندهای مرتبط با آن مربوط به تولید انرژی از منابع غیر فسیلی به جهت حفظ محیط‌زیست و آلودگی کمتر آن است. حال چرا دلواپسان هسته‌ای به اصل موضوع یعنی محیط‌زیست کم توجه‌اند جای سؤال ندارد؟ دارد؟

به راستی کدام ایرانی دلسوزی را می‌توان یافت که دلواپس اجرای درست اصل پنجاهم قانون اساسی و آینده این آب و خاک نباشد. این دلواپسی نیازی به سواد محیط زیستی ندارد آنچه پیداست این است که باسوادها که جای خود دارد دیگر بی سودها هم می‌دانند باید دلواپس این محیط‌زیست بود. پس صمیمانه از همه دلواپس‌ها از همه جریان‌های سیاسی و غیرسیاسی می‌خواهیم کمی هم دلواپس محیط‌زیست این سرزمین باشند؛ و آنچه که مشخص است این است که برای آینده این سرزمین همه باید دلواپس محیط‌زیست باشیم.

روح الله باقری کارشناس ارشد محیط زیست