دریاچه زنده، اما هنوز تب‌داراست

میزگرد «شهروند» درباره احیای دریاچه ارومیه با حضور مدیر دفتر تلفیق ستاد احیای دریاچه ارومیه و مشاور امور زنان ابتکار: 

ارسال کننده : نادر زندی

بودجه احیای دریاچه ارومیه بالاخره ابلاغ شد اما هنوز باید برای اختصاص این بودجه به ستاد احیای دریاچه ارومیه منتظر ماند. مسئولان ستاد درمدتی که در انتظار ابلاغ بودجه بودند، بارها از سازمان برنامه و بودجه گلایه کردند و گفتند: «یک روز وقفه درعملیات اجرایی طرح نجات دریاچه ارومیه به معنی بازگشت دوباره به نقطه شروع است. بعضی از اعضای هیأت دولت برخلاف دیدگاه شخص رئیس‌جمهوری به موضوع نجات دریاچه ارومیه، همانند یک پروژه راهسازی نگاه می‌کنند.» چندی پیش دبیر کارگروه ملی نجات دریاچه ارومیه چنین گلایه‌ای کرد. سه‌سالی است که بعد از دودهه نادیده گرفتن وضع نگین فیروزه‌ای ایران و خشکیدنش، برای زنده‌کردن دوباره دریاچه تلاش می‌شود. حالا دریاچه‌ای که رو به مردن بود، زنده شده اما تب دارد. در این مدت علاوه بر بازکردن سد‌ها به روی دریاچه و آموزش به کشاورزان برای تغییر رویه آبیاری و کاشت سنتی، امضای 1700نفر برای نجات دریاچه ارومیه، به دست دبیرکل سازمان ملل متحد رسیده است. درباره اوضاع دریاچه و آنچه برای زنده‌ماندنش انجام شده، میزگردی با شهربانو امانی، نماینده مردم ارومیه در دوره‌های مجلس پنجم و مجلس ششم مجلس شورای اسلامی و مشاور رئیس سازمان حفاظت محیط‌زیست ایران در امور زنان و همچنین مسعود تجریشی، مدیر دفتر برنامه‌ریزی و تلفیق ستاد احیا دریاچه ارومیه برگزار کردیم.

  مدتی است درباره توقف بعضی برنامه‌های ستاد احیا به دلیل قطع بودجه صحبت می‌شود، سرانجام چه شد؟

 تجریشی: بالاخره بودجه ابلاغ شد. مجموع بودجه درخواستی ستاد در خرداد امسال 24‌هزارو335‌میلیارد ریال بود که باید از محل ماده 10 و 12 و همچنین صندوق توسعه تأمین می‌شد، اما بعد از 2ماه رفت‌وبرگشت بین ستاد و سازمان برنامه و بودجه و درخواست آنها برای کاهش بودجه؛ دست آخر شهریور امسال بودجه 17‌هزارو439‌میلیارد ریال را تحویل دادیم که از این میزان 11200‌میلیارد ریال مربوط به ماده 10 و 12 است. این بودجه درنهایت 8 مهر 95 با رقم 3هزار‌میلیارد ریال تصویب شد که مربوط به ماده 10 و 12 است. بعد از دوماه؛ بالاخره چهار روز پیش این بودجه ابلاغ شد اما باز هم‌زمان می‌برد تا دراختیار ستاد قرار بگیرد.

  تأخیر اختصاص بودجه در وضع دریاچه چه اثری دارد؟

 تجریشی: نگرانی ما همیشه بابت این بوده که بعضی از پروژه‌هایمان تابعی از زمان است و اگر بودجه در زمان مشخص لحاظ نشود، به ضرر دریاچه تمام خواهد شد. مثلا الان باید با سازمان جنگل‌ها قرارداد ببندیم تا برنامه کاشت نشاهایی که قرار است فروردین ‌سال آینده برای جلوگیری از غبار کاشته شود، در دستورکار قرار بگیرد اما اگر بودجه نباشد، کار روی زمین می‌ماند و تبعات این تعویق در وضع دریاچه نمایان می‌شود. تأمین نشدن بودجه دریاچه باعث بازگشت به دوران قبل می‌شود و این یعنی هدررفت کل بودجه‌ای که تا الان هزینه شده است. اگر بتوانیم برنامه‌های احیا را به خوبی مدیریت کنیم و در‌ سال 1402 دریاچه را به حد اکولوژیک برسانیم، جلوی خشکی دریاچه و در نتیجه طوفان‌های غباری را خواهیم گرفت. اکنون دریاچه 10‌میلیارد تن نمک درخود دارد. طوفان نمک به همه سمتی می‌رود. در ‌سال 2012 به ارمنستان رفت.‌ سال گذشته تا غرب دریاچه در منطقه جبل، نزدیک جاده ارومیه سلماس رسید و الان به سمت شرق یعنی تبریز که باد غالب است، می‌رود. مدل‌سازی ما نشان داده که اگر دریاچه خشک شود، طوفان تا کرج هم می‌آید.

  حال کنونی دریاچه ارومیه را چطور توصیف می‌کنید؟

 تجریشی: حال دریاچه ارومیه طبق برنامه‌ای که داشتیم، خوب است اما آینده آن به این بستگی دارد که چگونه برنامه و الزاماتش را با هم ببینیم. دریاچه اکنون در ریکاوری است. درنظر بگیریم که در 20‌سال گذشته، این دریاچه 8متر، یعنی چیزی درحدود یک ساختمان سه طبقه، پایین آمده است. زمانی تبخیرش 5 درجه بود و الان به 9 درجه رسیده است. دریاچه تب دارد. قرار بود در این سه‌سال حال دریاچه بدتر نشود و تثبیت داشته باشد که این اتفاق افتاد.

  برای احیای دریاچه، از نقش مردم به‌خصوص کشاورزان نمی‌توان گذشت. ستاد احیا برای تغییر رفتار کشاورزان و جذب مشارکت آنها چه برنامه‌ای دارد؟

 امانی: اگر مردم خودشان درجامعه نقش داشته باشند، طبیعتا مشارکت هم خواهند داشت. ستاد در سه‌سال اول فعالیتش توانست وضع دریاچه را تثبیت کند و باید دراین‌باره تبریک گفت، اما درحوزه اجتماعی شکل کار متفاوت است. نمی‌توان ناگهانی انتظار تحول در رفتاری داشت که سالیان ‌سال تکرار شده. به‌ویژه درباره کشاورزی در روستاهای آذربایجان‌غربی؛ شغلی که خصوصی‌ترین بخش اقتصاد کشور ایران است. خانم رویال، وزیر محیط‌زیست فرانسه که اسفند امسال بار دیگر به ایران می‌آید. در سفر پیشینش بر فراز دریاچه ارومیه، آبیاری تحت فشار منطقه را دیده و گفته بود؛ این روش، 30‌سال قبل در فرانسه مرسوم بود.

ستاد احیای دریاچه ارومیه باید تبیین درستی از وضع موجود دریاچه ارومیه داشته باشد و تبعات خشک‌شدن دریاچه را گوشزد کند: مهاجرت، حاشیه‌نشینی، رشد آسیب اجتماعی و در نتیجه هزینه برای حکومت. در این راستا سازمان محیط‌زیست و ستاد احیا هرکدام بخشی از کار را برعهده گرفته است. ستاد احیا «حساس‌سازی» را به‌عنوان نخستین گام مشارکت، ازطریق کمیته‌های فرهنگی- اجتماعی انجام داده و موفق بوده است. ازطرفی همه دستگاه‌های اجرایی منطقه‌ای هم دراین مورد فعالیت کرده‌اند. دراین میان انگشت اتهام به سوی کشاورز گرفته شد. درصورتی که به جای خود کشاورز باید استراتژی توسعه‌ای منطقه، متهم می‌شد. به‌خصوص استراتژی توسعه‌ای در استان آذربایجان‌غربی که افق پروازش براساس توسعه بخش کشاورزی و صنایع تبدیل است. گام بعدی برای گرفتن مشارکت، آگاهی‌سازی است که کارشناسان مختلف در این مورد خوب پیش رفتند و گام سوم بکارگیری است. ما اینجا فعلا متوقف شده‌ایم، چون باید گام به گام پیش رفت. دراین مورد یک بحث بودجه و بحث دیگر نهادسازی است. اگر ستاد احیا، دریاچه ارومیه را براساس cpm زمانی، در 10 الی 12‌سال احیا کرد، بعد از این همین مردم باید یاد بگیرند که منفعل نباشند و تا همیشه حفظش کنند. هرجا سرمایه‌گذاری دربخش‌های حساس‌سازی، آگاهی‌رسانی و در مشارکت صورت بگیرد، پاسخش در ماندگاری دریاچه در وضع خوب دیده خواهد شد.

  در این میان زنان چقدر می‌توانند اثرگذار باشند؟

 امانی: در بخش آموزش از زنان نباید غافل شد؛ چرا که آنان می‌توانند دیگران را متقاعد کنند. برای همین به همسران سفرای 12 کشور توجه شد و درباره وضع دریاچه آموزش دیدند. زنان می‌توانند پیشگامان محیط‌زیست باشند. آنها اگر در اداره جهان نقش اساسی داشته باشند، می‌توانند جهانی دور از خشونت و افراط‌گرایی پدید بیاورند. آنها می‌توانند اصلی‌ترین یار ستاد احیا برای بکارگیری مشارکت مردم باشند. زنان هر چه را یاد بگیرند، نسل اندر نسل آموزش می‌دهند و به این شکل به‌خصوص در بخش‌های روستایی مراقبت از دریاچه ارومیه تداوم پیدا می‌کند. از زاویه پایداری و نهادینه‌کردن آموزش‌ها سازمان محیط‌زیست سعی کرد با تشکیل سازمان‌های محلی بین زنان فعال روستاها این کار را آغاز کند. این موج به سازمان‌های مردم‌نهاد استانی هم رسید و هم‌اکنون در آذربایجان‌شرقی و غربی پیش می‌رود. باید نهضت حساس‌سازی، آموزش و مشارکت را برای احیای دریاچه به‌عنوان پایلوت مدیریت واحد علمی و ملی کشور در نظر بگیریم.

  محیط‌زیست در گذشته موضوعی لوکس به نظر می‌آمد و حالا دولت یازدهم خود را دولت محیط‌زیست می‌داند. این چرخش نگاه چطور به وجود آمد؟

 امانی: در جنگ با طبیعت هیچ‌کس پیروز نیست همه بازنده‌اند. بعد از بی‌توجهی‌های بسیار صدای طبیعت بلند شد و همه شنیدند. مهم‌ترین عنصر و منبع در جنگ طبیعت آب است. تخلیه بیش از 75‌درصد سفره‌های زیرزمینی در دولت قبل اتفاق افتاده و آثارش را امروز می‌بینیم؛ یعنی با راندمان 33‌درصد سرمایه میلیون‌ها سالمان را تمام کرده‌ایم. زیر پای مردم خالی شده و فریاد فروچاله‌ها را همه شنیده‌اند. دولت روحانی قول داد دریاچه را احیا کند و برایش تلاش کرد، اکنون خطر به گوش همه رسیده است. در حوزه آب ایران، در حال حاضر در دوره زمانی خشکسالی خیلی جدی قرار داریم. این در حالی است که زمانی مشکلات محیط‌زیستی را امنیتی کرده بودند، حتی برای خشکیدن دریاچه ارومیه. این شکل عملکرد البته هنوز فعال است و بعضی شخصیت‌ها و رسانه‌ها از محیط‌زیست برای رسیدن به منافع سیاسی خودشان استفاده می‌کند. دولت قبل در حوزه اجتماعی ممنوع کرده بود که کارشناسان اجتماعی کوچک‌ترین مشکل را در این حوزه گزارش کنند. در نتیجه حالا شخص اول مملکت درگیر این مشکلات است.

  بعد از راه افتادن پویش «من دریاچه ارومیه هستم» و رساندن امضاها به دست بان ‌کی‌مون، بعضی انتقاد کردند که مگر امضا چه می‌کند و از سازمان ملل چه کاری برمی‌آید. در پاسخ به چنین نگاهی چه باید گفت؟

 امانی: امروز رأی داده‌ایم؛ فردا می‌پرسیم چه شد؟ این فرهنگ ما است. پیداست که باید منتظر باشیم تا به سرانجام برسد. ما فقط مطالبات و انتظارات یک‌میلیون و هفتصد ‌هزار نفر را به گری لوییس، نماینده برنامه عمران سازمان ملل UNDP داده‌ایم. باید ببینیم بعد از بررسی موضوع در ساختار سازمان ملل به‌عنوان نهادی بین‌المللی در ابعاد دانش فنی، آگاهی‌رسانی و منابع مالی چه کمکی می‌شود. بسیاری کشورها به سازمان ملل تعهد دارند و موظفند در حوزه محیط‌زیست به جهان کمک کنند. کنشگران اجتماعی به‌راحتی می‌توانند ارزیابی کنند و مطالبه‌گر باشند. یک عده فقط معترضند و هیچ‌گاه واقعیت را نمی‌پذیرند. کسانی حتی تماس گرفته بودند با آقای کیانیان که ما سازمان ملل را قبول نداریم. حرکت اعضای فرهنگسرای جوان ارومیه برای به راه انداختن این کمپین علاوه بر اطلاع‌رسانی و حساس‌سازی جهان، در جهت راستی‌آزمایی سازمان ملل هم هست. از طرفی اکنون از 17 هدف مهم سازمان ملل در توسعه پایدار یک بخشش درباره محیط‌زیست است و پیام پویش نه‌تنها برای احیای دریاچه بلکه برای حفظ زمین است.

  همسر سفیر مالزی درباره تجربه مالزی برای ایجاد دریاچه مصنوعی صحبت کرده بود. بعضی کارشناسان هم در این مورد صحبت کردند؛ اما واقعا امکانش هست که وسعت خشکیده دریاچه ارومیه را به صورت مصنوعی مرطوب نگه داریم؟

 تجریشی: مالزی کشوری پربارش است و اقلیم متفاوتی دارد. نوع دریاچه‌های آنها با ما کاملا متفاوت است. آنها دریاچه‌های مصنوعی زیادی دارند؛ چیزی مثل چیتگر ما. در پرو دریاچه‌ای را برای برداشت لیتیوم خشک کردند. در چین هم دو، سه نمونه مشابه هست. یا دریاچه آرال که دولت برای برداشت نفت و گاز قسمت جنوبی آن را خشک نگه داشته است. اما دریاچه ارومیه متفاوت است و به لحاظ زمین‌شناسی در قعر قرار گرفته است و یک حوضه آبریز بسیار بزرگ دارد. نمک برای ما بحران ایجاد می‌کند اما برای بسیاری کشورها که مثال زدیم این‌طور نیست. تفاوت دریاچه ارومیه با همه دریاچه‌های دیگر این است که در اینجا جمعیت حاشیه‌ای 5‌میلیون است اما کنار آنهایی که مثال زدیم جمعیتی زندگی نمی‌کند. با این حال باید از تجربه‌های قابل بهره‌برداری استفاده کرد.